Kaonashi·۳ ماه پیشتوتممحسن شَص هفتاد تا کفتر داشت. این زبون بسته ها توتم بودن واسش. خروسخون که همه خواب بودن میرفت آب و دونشون رو میداد. هرکسی اجازه نداشت بره…
Kaonashi·۴ ماه پیشمن فک کنم جهان دیگری هم هستمیگه : "همون روزی که بابات اومد خواستگاریم بقیه رو بیخیال شدم. هم به نسبت اون زمان تحصیل کرده بود، هم خوش قد و بالا و خوشبیان. مادربزرگت…
Kaonashiدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۵ ماه پیشعشق نتیجهی یک سوء تفاهمه!برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود؛دستهای خویش و دامان تواَم آمد به یاد