
سلاااام علیکککک
حال و احوال
چطو مطورین
خب کارما جان اومدی چی بگی ؟
هیچی
اصلا نمیدونم چرا اومدم بنویسم
فکر کنم برای غلبه بر کمالگرایی بود که خواستم فقط چند کلمه بنویسم و اظهار وجود کنم تا درگیر کلیشه های مضخرف نوشتن یک پست بی عیب و نقص که با روح خواننده بازی کنه نشم
اومدم از روزمرگی ها بنویسم
قراره سیزدهم برگردم
دوباره برگردم بجنورد
و قراره دوباره بیفتم در به در دنبال کار
من شخصیتم اینجوریه که هر کاری رو نمیتونم انجام بدم
باید به اون کار علاقه داشته باشم تا دل بدم به کار
شده حتی بعضی کارا رو تو مرحله ابتداییش و آموزشیش ول کردم
و اینکه بیشتر کارای حضوری دوست دارم
اینکه بری تو محل کار حضور داشته باشی ارتباط برقرار کنی (روابط اجتماعی خوبی ندارم ) و لازم نباشه برای کار کردن بیست تا جزوه 100 صفحه ای بخونی و کارآموزی داشته باشی چون درسای خودم به اندازه کافی سخت هستن
و اینکه دلم میخواد تایم کاریم منعطف باشه که بتونم کارای دیگه هم انجام بدم
راستی جدیدا عضو یه انجمن کتابخوانی شدم تو بجنورد که جلسات کتابخوانی و نقد و بررسی کتاب برگزار میکنن خیلی دوست دارم شرکت کنم ببینم چه خبره
دلم میخواد از بعضی آدمای زندگیم دوری کنم
هرچی حس منفی و کنترلگری از جانب بقیه و نگاه های تحقیر آمیزه رها کنم
دلم میخواد آدمای جدید وارد زندگیم بشن
کسایی که بتونم فاصلم و ازشون حفظ کنم و در عین حال بتونم باهاشون ارتباط سازنده داشته باشم
دوست داشتم آدمای امن و سبز وارد زندگیم بشن
دلم میخواد آدمای قدیمی رو مثل اشتباهات قدیمیم به جریان زندگی بسپرم تا خودشون و پیدا کنن
دلم میخواد حتی خودم رو هم به جریان زندگی بسپرم
دست و پا نزنم
تقلا نکنم
به هیچ چیزی برای رهایی چنگ نندازم
فقط حرکت کنم
در حالی که چشمام به آسمون دوخته شدن
و پاهام روی زمین گام برمی دارن .....
~•°stargirl°•~