توحید ضمانتی قوی برای ازادی:
دستورات راهبرد ها و مفاهیم راهبردی هر مکتب ریشه در اصول فکری آن مکتب دارد بی شک توحید که یکی از مهمترین اصول فکری اسلام است نقشی ژرف و اثبات شده در مفاهیم راهبردی اسلامی دارد که ازادی یکی از انهاست که در ادامه به بیان این رابطه می پردازیم.
ازادی برای وجود داشتن نیاز به نظم دارد وگرنه حاصل نخواهد شد!
مکاتب و اندیشمندان به تناسب تفکرشان این آزادی را به دست قانونی طبیعی یا اعتباری که در اختیار افرادی با فکر ها و عقل های متفاوت که دفینه های بسیاری دارند و با اغراض گوناگون و ظرفیت های فکری مختلف میسپارد تا آن را منظم کند بخاطر همین است که در جهان از شرق کمونیست گرفته تا غرب لیبرال و ... همه آزادی را میستایند اما قانونی که به ازادی نظم میدهد در نظر ایشان تفاوت میکند وقتی این آزادی ها را به چشم مقایسه و سنجش می نگریم کمتر نکته مشترکی را در برخی از آنها میتوان یافت و اصولی متغایر و گاه متضاد دارند بیچاره انسانهایی که در اصول آزادی گرفتار و اسیر ضعف ها نقص ها و یا حتی منافع شخصی قانون گذاران و ... روزگار خود اند از دل و فکری که جز به خود تعهدی ندارد چه میتوان انتظار داشت؟
اما اصول آزادی در اسلام اینگونه نیست در اسلام یک قطب یک محور و یک کعبه وجود دارد که به تمام مصالح و مفاسد انسان اشراف کامل دارد و در وجودش هیچ نقص و ضعف و خود خواهی ای وجود ندارد و عاری از مشکلات دیگر قانون گذاران است این وجود ارزشمند خداست و قبله دانستن و قبله خواستن او توحید است اوست که به وسیله اولیای خودش عقل ها را شکوفا میکند و گنج های مدفون در اعماق آن را بیرون میکشد و به وسیلة بیان خطا ناپذیر خود و فرستادگانش با بیان و عملی روشن قوانین و اصول تنظیم کننده روابط جامعه را تا روز قیامت برای همه فرو میفرستد تا ازادی واقعی و دیگر برکات شامل حال بندگان شود (( الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ)) ولی تنها آنان که کمر همت را بالا زدند با بهره گیری از آن رستگار میشوند و رستگار میکنند((فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ))۱۵۷ اعراف. وقتی به توحید معتقد میشوی نظم آزادی و قانون را به دست چنین قانون گذار بی بدیلی می سپاری و با وجود او کسی جز ذات بی مثالش صلاحیت این مقام را ندارد که ( إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ ) یوسف ۴۰ هر چند که بیشتر مردم از این حقیقت تابناک بی اطلاع باشند کما اینکه چنین است (وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ) یوسف ۴۰
پس روشن شد که در جهانبینی توحیدی قانونِ توحیدیِ تنطیم کننده آزادی از قوت و استحکام بی بدیلی در تنظیم صحیح آزادی و روابط انسانی برخوردار است و نظمی بسیار شایسته تر به آزادي میدهد پس یک رابطه توحید با آزادی اجتماعی جایگاه قوی توحید برای تنظیم و تضمین آزادی است ... .