گاهی از گذشته ها فاصله میگیریم و دورادور برایش دستی تکان می دهیم. کتاب "رقص روی یک پا" با بیان خاطرات اسماعیل یکتایی مارا همراه با خود تا زمان های گذشته میبرد که کار گفتگو و نگارش این خاطرات را مصطفی مصیب زاده انجام داده است. این کتاب توسط انتشارات سوره مهر در قطع رقعی وبا 518 صفحه به چاپ رسیده است. این کتاب در فروشگاه های معتبر از جمله کتاب قم ، گنج صادق ، حاجت بوک، بوک روم قابل تهیه میباشد.
دفاع مقدس بخش بزرگی از تاریخ این مرز و بوم است، آنقدر بزرگ که اگر بگویم به اندازه تمام تاریخ ایران حرف دارد، زیاده گویی نکرده ام. حال سوال اینجاست که دفاع مقدس را می توان نوشت و یا می توان به تصویر کشید؟ شاید نه؛ مگر اینکه در دل آدم هایی باشیم که خودشان دریا دل بودند و میان معرکه حضور داشتند.
اسماعیل یکتایی لنگرودی یکی از همین آدم هایی است که با حضور در فضاهای مختلف، جنگ را با گوشت و پوست خود لمس کرده است. آشنایی من با یکتایی به دی ماه سال ۱۳۸۸ برمی گردد. روزی که آقای محمد پر حلم دست من را گرفت و برد و پای صحبت های ایشان نشاند.
اسماعیل یکتایی دو سال و نیم از عمر خودش را در اردوگاه های عراق سپری کرد. کسی که حتی در دوران اسارت هم امید را از یاد نبرد و با وجود تمام فشارها و شکنجه ها، تا جایی که می توانست زندگی را برای خود و هم بندانش اسان کرد. یکتایی در طول دوران اسارت درس خواند و درس داد، شکنجه شد و خم به ابرو نیاورد، اما تهمت همدستی با بعثی ها آنهم از طرف خودی ها روحش را آزرد. یکتایی تا آخرین لحظه مبارزه کرد و به امید آزادی روزهای تلخ تنهایی را پشت سر گذاشت تا شهریور ماه ۱۳۸۹ که لحظه رهایی فرا رسید. اما انگار اسماعیل دل بازگشت نداشت، انگار چیزی از او در خاک عراق جا مانده بود.
برای نخستین بار که پای حرف های او نشستم با خودم گفتم مگر می شود فردی پس از گذشت این همه سال اتفاقات را اینطور با جزئیات به یاد داشته باشد. اما هر چه پیش رفتیم بیشتر به این آمادگی ذهنی پی بردم. یکتایی خودش جزء نخستین کسانی است که در عرصه تاریخ شفاهی اسارت دست به قلم برده و در سال ۱۳۷۰ بخش کوچکی از خاطرات دوران اسارتش را به چاپ رسانده است؛ گذشته از این، چاپ بیش از شش عنوان کتاب دیگر در کارنامه کاری ایشان به چشم می خورد.
کمی که جلو رفتیم به دلیل شیوایی کلام وی کار برایم چنان شیرین شد که دوست داشتم هر روز پای صحبت ایشان بنشینم. حرفهایی که از دل بر می آمد و بر دل می نشست. که گویی داستان زندگی خود را مرور می کنم.
رقص روی یک پا حاصل پنجاه ساعت گفت وگو در دفتر کار جناب آقای یکتایی است. در این اثر سعی شده است بدون دخل و تصرف در گفته های راوی و با نهایت امانت داری و همچنین با زبانی ساده و روایت محور پیش برویم. خاطرات پیش رو صرفا چیدن کلمات در کنار یکدیگر نبوده، بلکه همواره سعی بر رونمایی و شناساندن بخش کوچکی از تاریخ این مرز و بوم است. تاریخی که ریشه در اعتقادات ما دارد و شناخت زوایای پنهان آن می تواند مردم این سرزمین را با بخشی از تاریخ دفاع مقدس کشورمان آشنا کند. از همین رو با وسواسی خاص در پرداختن به فضاها و شخصیت ها سعی شده است تا مخاطب همراه شخصیت های روایت پیش برود.