8 بهمن 98
یکی از اصول اولیه اقتصاد، موضوع دوسویه بودن تجارت، متقابل بودن آن و اثرگذاری و اثرپذیری همزمان تجارت میان ملت هاست.
تجربه نشان میدهد زمانی که منافع یکی از طرف های تجارت به بن بست بخورد، حتی تجارت و وابستگی به جهت ارضای نیازهای متقابل هم نمیتواند قدرتی بالاتر از کسب منافع بیشتر یکی از طرفها داشته باشد. به طور دقیقتر آنچه که از زمان ابداع پول تا به امروز وسیلهی اتصال میان دو ملت و یا چند ملت را بوده است، تجارت و بهطور تخصصیتر پول بوده به گونهای که خاصیت وابستگی متقابل (1) پول که مهم ترین وجه پنهان و کارکرد نامرئی آن است، این نقش و وظیفه را به دوش میکشد؛ در حقیقت به عقیده نگارنده، پول مهم ترین عامل همبستگی دو ملت در عمل تجارت است که بر این اساس در تبادلی که پول "الف" مورد واسطه واقع شود، صاحب پول الف به لحاظ اقتصادی ید برتر را خواهد داشت زیرا در روابط تجاری از پول خود به عنوان یک اهرم قدرتمند هم میتواند استفاده کند.
بنابراین مهم ترین ابزاری که جهت برآورده کردن منافعِ تهدید شده میتوان استفاده کرد، همان مهم ترین عامل پیوند تجاری میان ملت هاست یعنی پول. تجربهی تجاری سال های قرن 20 ام و 21 ام شامل حوادث اقتصادی مربوط به کاهش ارزش پول ملی در میانهی سال های 1921 تا 1936، 1967 تا 1987، و 2010 تا کنون شامل این اواخر از 2018 تا الان، به ما نشان داده که حتی تجارت متقابل هم آنقدری وابستگی قدرتمندی ایجاد نمیکند که بتوان در سایهی آن حصار امنی برای خود ترسیم کرد بلکه بر حسب تحربهی این سه دورهی تاریخی همواره قدرت منافع، از قدرت وابستگی متقابل بیشتر بوده و پول مهم ترین و اصلی ترین ابزار برای کسب این منافع بوده است.
حتی تجربهی مربوط به تحریم های کشورمان ایران نیز مصدق این عقیده است. در موضوع تحریم های نفتی، تصور ما بر این بود که از آنجایی که کشورهای شرقی به نفت خاص کشور ما محتاج اند، فلذا به جهت وابستگی ناشی از تجارت، در مقابل تحریم های نفتی آمریکا مقاومت کرده و در نهایت نفت ما را خواهند خرید. در یک نمونه از این موضوع قضیه از این قرار بود که پالایشگاه های کشورهای شرق آسیا از آنجا که بر اساس ترکیبات نفت ایران تاسیس شده بودند و در صورت تغییر ورودی نفت، متحمل هزینه های خیلی بالا میشدند، تصور بر این بود که این تجارت وابستگی آورده و قدرتش از قدرت منافعِ تهدید شدهی یک اقتصاد دیگر (آمریکا) بیشتر خواهد بود فلذا این کشورها در مقابل خواست آمریکا تسیلم نخواهند شد. اتفاقی که با گذشت زمان و با وجود هزینه های گزاف آن احتمالش روز به روز کمرنگ تر میشود.
اما چگونه است که پول هم محور اتصال وابستگی تجاری کشورهاست و هم در عین حال دارای پتانسیل علیه وابستگی تجاری کشورهاست؟ پاسخ این سوال به ماهیت پول اعتباری بازمیگردد. پول یک قرارداد اجتماعی (2) است که از خود ارزشی نداشته و برای هرچیزی معرف ارزش، و اعتبار آن ماحصل توافق طرفین است. هرچه طرفین توافق از قدرت بیشتری برخوردار باشند، قرارداد میان آنها نیز اعتبار و قدرت بالاتری خواهد داشت (3) که دلار و تجارت به وسیلهی دلار یک نوع از این قراردادهای اجتماعی است که به علت دارا بودن یک صاحب قدرتمند (آمریکا)، دلار نیز از قدرت بالایی برخوردار شده است؛ قدرتی تنها ناشی از یک اعتبار منعکس شده از یک و چند قرارداد.
ارسطو نیز از دیرباز به این خصیصهی پول از زبان معتقدین به آن سخن میگوید: جمعی دیگر در مخالفت با این نظر برآنند که پول، چیزی برساخته و اعتباری ست، زیرا چون کسانی که آنرا به کار میبرند، از رواجش بیندازند، دیگر ارزشی نخواهد داشت و به کارِ برآوردن هیچیک از نیازهای زندگی نخواهد آمد. (سیاست، 1257 ب 16) (4) بنابراین پول امروزی به خودی خود بی ارزش است مگر آنکه دیگران آنرا به رسمیت بشناسند و بپذیرند. (پول، مقدمه) (5)
با این تفاسیر علت اینکه پول همزمان هم سبب تقویت همبستگی ملل و هم سبب فروریختن روابط ملل میشود، به ماهیت اعتبار گونهی آن و خاصیت وابستگی متقابل آن بازمیگردد. بر این اساس به عقیده نگارنده برای بی اثر کردن این خصیصهی بزرگ و پنهان پول، لازم است طرفین تجارت به پول های یکدیگر در امر تجارت بسنده کرده که از این طریق موضوع پیمان های پولی دو و چند جانبه پدیدار میگردد. در صورت استفادهی هوشمندانه و درست از این پیمانها، شکنندگی در مقابل وابستگی تجارت به حداقلِ خود رسیده و این اصل اقتصادی که ابتدای تحلیل اشاره شد، در اغلب حالات صادق و جاری خواهد بود.
----------------
1- Interdependence
2- Social Contract
3- برای مطالعه بیشتر به کتاب A THEORY OF JUSTICE اثر John Rawls، فصل 1 مراجعه نمایید.
4- سیاست، ارسطو، دکتر حمید عنایت، چ دوم 1349.
5- پول، اریک لونرگن، احد علیقلیان، نشر نو، چ سوم 1397.