ویرگول
ورودثبت نام
مهسا کاظمی
مهسا کاظمیدر باب روزها.
مهسا کاظمی
مهسا کاظمی
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

برش‌هایی از امروز+عکس‌ها.

۱. هشت‌صبح، آلاچیق، چای گرون بوفه، گل زرد، ژنتیک.
۲. تنها ناهار خوردن توی سلف.
۳. تحویل آخرین بسته‌ی نمایشگاه کتاب و ناراحتی از دیگه منتظر چیزی نبودن.
۴. پیداکردن تکه‌پاره‌های بطری شیشه‌ایم توی فریزر و بریدن انگشتم.
۵. بافتن موهام و انداختنشون توی مانتو، [چون نمی‌دونستم مینی‌اسکارفم و بافت‌های دوطرفم شایسته‌ی اون مکان هست یا نه.]
۶. خراب کردن ارتباط با دوتا دوست، [چون هنوز عصبانی‌ام ازشون و عذرخواهی نکردن و فکر می‌کنن هنوز pmsام!]
۷. آهنگ‌های بامزه‌ی آقای اسنپی. [دختر ایرونی، دیندیری‌دیدی.]
۸. کانون ادب، خوشنویسی، شعر، آدم‌های شعری، شاعرهای واقعی، تلاش برای فارسی حرف‌زدن‌شون و فهمیدن من، ذوق زیاد از تشکیل جلسات هفتگی، ایمان مجدد به مقدس بودن سه‌شنبه‌ها.
۹. خریدن خودکار "لیان" چون پیرمرد کیوت "کیان" رو اشتباه شنید.
۱۰. کاپوچینو خوردن برای بیدار موندن و آمار خوندن تا صبح.
- سیِ اردیبهشت.🪴

وی همه‌ی پوست کتابایی که اومدن رو جمع کرده که عکس بگیره ازشون.
وی همه‌ی پوست کتابایی که اومدن رو جمع کرده که عکس بگیره ازشون.
هوشنگ دوتا بچه آورده، نازن، ولی بهشون بی‌محلی می‌کنه، چون بیشتر به باباهه رفتن.
هوشنگ دوتا بچه آورده، نازن، ولی بهشون بی‌محلی می‌کنه، چون بیشتر به باباهه رفتن.
هوشنگ‌بچه‌های مذکور.
هوشنگ‌بچه‌های مذکور.
دانشجوی کلاس ژنتیک.
دانشجوی کلاس ژنتیک.



روزنگار
۱۵
۱۴
مهسا کاظمی
مهسا کاظمی
در باب روزها.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید