موضوع انشا:تابستان خود را چگونه گذراندید؟
به نام خدا.توی تخت،زیر پریز،برق کنار شارژر!
البته انقدر ها هم خشک و خالی نبود و من قوانینی برای خود داشتم
۱_اگر من به چیزی نیاز داشتم و آن چیز از من دور بود دیگر به آن نیاز ندارم
۲_اگر دستت به چیزی نرسید پایت به آن می رسد
۳_اگر وسیله ای پشت تخت افتاد مفقود الاثر شده و دیگر وجود ندارد
۴_بیدار شدن قبل از ۱۲ ظهر حرام است
*نکته*خرگوش___بالا و پایین می پرد___طول عمر ۱ الی ۲ سال
اسب____می دود____طول عمر ۲۵ الی۳۰ سال
لاکپشت____بدون تحرک_____طول عمر بیش از ۱۰۰ سال
نتیجه اخلاقی:ورزش نکنید تا سالم بمانید
برگرفته از اصول فقه تابستان نوشته شیخ الدین تنبل زاده
اما انصافا حس صبح زود بیدار شدن در تابستان نیست همانطور که در پاییز،زمستان و بهار نیست
مشکلات ما تنها به صدای جارو برقی در صبح زود ختم نمی شد بلکه گنجشکان نیز مانع لذت ما از خواب مثلا صبح بودند!!
من بخشی از مکالمات آنان را ترجمه کردم
اولی:برنامت چیه؟
دومی:ریدن به ماشین مردم
اولی:ایول منم میام
البته من هم برای خود برنامه هایی داشتم
۱_بیدار شدن
۲_خوردن
۳_خوابیدن
البته فوق برنامه هایی هم نیز داشتم
۱_زنگ زدن به ۱۱۸ و پرسیدن شماره ۱۱۰
نتیجه:گرفتن شماره تیمارستان فارابی
بگذارید در پرانتز به شما بگویم(مردم اعصاب ندارندا)
۲_ریختن نمک در چای اعضای خانواده
نتیجه:به علت خشونت زیاد در این بخش از خواندن آن معذورم
۳_ریختن تخم مرغ خام در قوطی خالی رانی و تعارف آن به دیگران
نتیجه:این یکی را هم به علت خشونت شرمندتونم
۴_زنگ زدن به ملت و پرسیدن منزل آقای برداشتی؟
_نه
+پس غلط کردی که برداشتی:-!
نتیجه:
_منزل آقای برداشتی؟
+بله بفرمایید
_اممم چیزه یعنی
_اگه تا فردا پول رو نریزی به حسابم پلیس میارم دم خونتون!!!
+ببخشید اشتباه برداشتم خداحافظ:-\
حقا که حمله بهترین دفاعه:-P
امسال تابستون خیلی گرم بود به طوری که کولر ما نه تنها جواب نمی داد بلکه سؤال هم می پرسید!
حالا اینها به کنار یک روز کولرمان از پشت بام آمد،روی مبل نشست،بهش شربت دادیم و گفت بگذارید کمی خنک شوم خودم می روم بالا!!
مشاهده تلویزیون هم از عمده سرگرمی های من بود تا اینکه یک روز با این تیتر مواجه شدم
(مژده) (مژده)
کتابهای درسی دوره متوسطه وارد بازار شدند!!!
لطفا جهت تهیه کتب و لوازم تحریر سریعا اقدام کنید!
**ستاد زهرمار سازی تعطیلات تابستان**
همونجا بود که گفتم
_زندگی وایسا می خوام پیاده شم
+پیاده شو....
_إإإ مگه میشه؟؟
+بله آقا پیاده شو کار دارم!
_نه آقا غلط کردم برو،برو
برخی هم در تابستان به کسب علم و دانش پرداختند من هم از این دسته مستثنا نبودم و یکی از سوالاتی که ذهن من را دگیر کرده است این است که
آیا وزیر بهداشت.......شب ها در خانه........دندان هایش را.....مسواک می زند؟
مسواک او چه رنگی است؟
پایان می دهیم با کلامی چند از اصول فقه تابستان
و فرا می رسد آن روز که تابستان تمام می شود و مدارس و دانشگاه ها اغاز می شوند و آن روز عده بسیاری می گویند ما را به ۱ تیر برگردان تا کمی بخوابیم اما دیگر دیر شده است و وای بر آنان که می گفتند(کو تا مهر ؟)
پایان
----------------------------
برای سفارش متن اختصاصی به این ایمیل پیام بدید: