ویرگول
ورودثبت نام
کورش ریونانت - Koorosh Revenant
کورش ریونانت - Koorosh Revenant
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

شب یلدا

من از خیلی چیزا میترسم و هر وقت که میترسم میرم سفر... چون چاره فقط تو سفر کردنه... نه اون سفر در مکان... نه اونو نمیگم... میگیری چی میگم؟ حالا یه شب یلدای دیگه رسید... بدون تو اینی که هستم نبودم و مدام مجبور شدم سفر کنم... سفر پشت سفر... یه روزی به سیاره ی تو سر میزنم... بیشتر روزا این سفر رو تجسم میکنم... اون روز شاید فقط پیش چشمات گریه کردم و رفتم ولی اگه پایه باشی باهات شبو میگردم... مثل شب های روشن فرزاد موتمن... بهت بگم نمیتونم از فکرت بیرون بیام... شاید دوباره بگی نمیشه! دوباره میگم فرصت بده... خلاصه اینکه این شب یلدا هم میره... به رسم یادگار دوباره اون آهنگو فرستادم... یه روزی با قدرت و احساس بیشتری برمیگردم... این خودش میتونه خطرناک باشه پس چاره فقط سفر از حال امشبم تا حال فردامه...

کورش ریونانتشب یلداانتظارمهاجر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید