ویرگول
ورودثبت نام
پیمان مهرآذر
پیمان مهرآذرLet it Happen
پیمان مهرآذر
پیمان مهرآذر
خواندن ۲ دقیقه·۳ روز پیش

گربه‌ها؛ استادان زندگی بدون سمینار انگیزشی

اگر روزی دیدید گربه‌تان وسط شلوغ‌ترین لحظه‌ی زندگی‌تان، دقیقا روی مهم‌ترین کاغذتان لم داده و با حالتی که انگار راز هستی را کشف کرده، چُرت می‌زند، بدانید دارد به شما درس می‌دهد. نه با پاورپوینت، نه با جمله‌های قصار اینستاگرامی. فقط با بودنش.

ما آدم‌ها خیلی باهوشیم. موشک می‌سازیم، واکسن اختراع می‌کنیم، برای «معنای زندگی» هزار کتاب می‌نویسیم. ولی یک سوال کوچک هست که گربه‌ها هرگز از خودشان نمی‌پرسند و ما شب‌ها بابتش سقف را نگاه می‌کنیم:

«نکنه دارم زندگی رو اشتباه می‌رم؟»

گربه‌ها چنین دغدغه‌ای ندارند. آن‌ها زندگی را زندگی می‌کنند، نه روایت.

گربه صبح بیدار می‌شود، اگر گرسنه است غذا می‌خورد، اگر نه آفتاب را امتحان می‌کند. اگر حالش خوب است می‌خوابد، اگر نه… باز هم می‌خوابد، فقط با کمی قهر.

ما اما اگر صبح بداخلاق بیدار شویم، اول تحلیلش می‌کنیم:

«کم خوابیدم؟ کودکی‌ام؟ سرمایه‌داری متاخر رمزارزهایم؟»

گربه فقط می‌داند حالش خوب نیست و مسئولیتش هم نمی‌داند حال خوب را توضیح بدهد.

گربه‌ها فیلسوف نیستند، چون نیازی ندارند.

فلسفه بیشتر شبیه مسکنِ اضطراب انسان است؛ گربه‌ها درد مزمن «باید چه کسی باشم» ندارند. آن‌ها دقیقا همان چیزی هستند که هستند و عجیب این‌که کاملا با آن راحت‌اند.

گربه دنبال تایید نیست.

دوستت دارد، ولی به تو نیاز ندارد. کنارت می‌نشیند، اما اگر حوصله‌اش سر برود، می‌رود. بدون توضیح، بدون خداحافظی‌های طولانی. نه از سر بی‌احساسی؛ از سر آزادگی.

گربه‌ها اخلاق‌گرا هم نیستند.

نه می‌خواهند دنیا را نجات بدهند، نه خودشان را اصلاح کنند. با این حال، از خیلی از ما مهربان‌تر، شجاع‌تر و صادق‌ترند. چون کار درست را نه برای مدال، نه برای لایک، بلکه چون «طبیعی» است انجام می‌دهند.

بزرگ‌ترین درسی که به انسان‌ می‌دهد شاید این باشد:

زندگی را به داستان تبدیل نکن.

لازم نیست هر رنجی معنا داشته باشد، هر خوشی‌یی هدف، و هر روز مقدمه‌ی فردایی بزرگ‌تر. بعضی روزها فقط هستند. مثل گربه‌ای که کنار پنجره نشسته و به هیچ چیز خاصی فکر نمی‌کند، اما کاملا زنده است.

گربه اگر می‌توانست حرف بزند، احتمالا به ما نمی‌گفت «جای فکر کردن به اکست –دختره‌ی اَس هُل– ، خوشحال باش».

می‌گفت:

«دنبال خوشحالی ندو. اگر چیزی توجهت را جلب کرد، تا می‌توانی باهاش بازی کن. اگر نه، برو بخواب.»

و شاید واقعا معماری زندگی‌ همین‌قدر ساده، نرم و پشمالو باشد.  

فلسفهفیلسوفایرانایرانیگربه
۲
۰
پیمان مهرآذر
پیمان مهرآذر
Let it Happen
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید