ادبیات عامهپسند، ادبیات مردمپسند یا همهخوان، بخشی از فرهنگ عامه و گونهای از ادبیات است که مخاطبانش تودهی مردماند و بر پایهی سلیقهی آنان پدید میآید. هدف اصلی این نوع ادبیات سرگرم کردن خواننده است و از همین رو در پدید آوردن آنها، موازین هنری و خلاقیت ادبی نقش چندانی ندارد.
رمانهای عامهپسند نوین، از پاورقیها آغاز شدند. پاورقیهای یکی دو صفحهای که اول در مجلات خانوادگی چاپ میشدند و بعدها به کتاب تبدیل شدند. از میان نویسندگان پاورقی در ایران میتوان به افراد زیر اشاره کرد:
شاپور آریننژاد، احمد احرار، رسول ارونقی کرمانی، ر. اعتمادی، کورس بابایی، سبکتکین سالور، محمد حجازی و مشفق کاظمی.
روزنامهنگاران قدیمی از پاورقی مشهور «تهران مخوف» به عنوان اولینهای این نوع یاد میکنند. تهران مخوف را مشفق کاظمی مینوشت و در روزنامهی «ستارهی ایران» چاپ میشد. از عامهپسندنویسان جدید هم میتوان به فهیمه رحیمی، نسرین ثامنی، شهره وکیلی، مرتضی مودبپور، نسرین قدیری، فریده رهنما و... اشاره کرد.
حسن میرعابدینی مؤلف «صد سال داستاننویسی ایران» معتقد است: «در طول تاریخ داستاننویسی ایران، همواره کتابهای عامهپسند (شاخهای از ادبیات که خصلت سرگرمکنندگی و کشش داستانیاش برجسته از دیگر عناصر داستاننویسی است) از نظر تعداد، برتری چشمگیری نسبت به آثار متعالی داشتهاند. داستاننویسان عامهپسند از درگیری بر سر پول، مقام و زن مینویسند و به مفاهیمی توجه میکنند که مایههای زندگی معمول را تشکیل میدهند.»
از طرفی رمان عامهپسند، احساسها و مشغلههای ذهنی را آشکارتر از نمونههای برتر رمان بازتاب میدهد. موفقیت این نوع نوشتهها در حدی است که آنها را به رویدادی جامعهشناختی تبدیل کرده و توجه به کیفیت ادبی آنها را در مرتبهی بعدی قرار میدهد. میرعابدینی مینویسد: «خوانندهی رمان عامهپسند بیش از آن که در بند درک علت وقایع باشد، نگران دانستن بقیهی ماجراست.»
او معتقداست: «رمان پرفروش را نباید به این دلیل که بسیاری از مردم دوستش دارند، کنار گذاشت. همین محدودیت خود نشان میدهد که بیشتر مردم چه چیزی را نمایش انسانی در جامعه میدانند و بنابراین نشانهای است از این که آن مردم جامعه را چگونه میبینند... از میان خوانندگان رمانهای عامهپسند میتوان افراد کافی و ضروری برای ایجاد پایهی فرهنگی ادبیات جدید برگزید (یعنی بسیاری از خوانندگان رمانهای عامهپسند، کم کم به ادبیات جدی رو میآورند)؛ زیرا ادبیات عامهپسند، ادبیاتی است که با سلیقهها و گرایشهای فکری عقبماندهاش در میان عامهی کتابخوانها ریشه دارد.»
چرا برخی ادبیات عامهپسند را بد میدانند؟
۱. تشخیص منفی:
ادبیات عامهپسند و بازاری برخلاف ادبیات جدی، بر محور ارضای غرایز ابتدایی و کسب سود بیشتر میگردد.
۲. تأثیر منفی بر ادبیات جدی:
ادبیات عامهپسند و بازاری، با درآمدی سرشار، امکان رقابت را از ادبیات جدی سلب میکند؛ در صورتی که روشها، سبکها و حتی تکنیکهای ادبیات جدی را به شکل ساده شده پی میگیرد و به کار میبندد.
۳. تأثیر بد بر خوانندگان:
رواج ادبیات عامهپسند در بهترین حالت به سطحینگری میانجامد و از نظر عاطفی خواننده را دچار مشکل میکند.
۴. تأثیر بد بر اجتماع:
ادبیات عامهپسند سطح فرهنگ جامعه را پایین میآورد و به رواج استبداد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میانجامد؛ زیرا مخاطبان را منفعل میکند و آنان را در برابر عوامفریبی و تبلیغات کذب خلع سلاح مینماید.
(برای آگاهی از تفاوت ادبیات جدی با ادبیات عامهپسند و ادبیات بینابین ادامهی این مطلب را در سایت لک لک بوک بخوانید.)