س.مرتضی موسوی
س.مرتضی موسوی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

منو یادت رفته، یادت رفته..

ساعت دوازده شب است. فردا باید بروم سر کار و با اینحال خوابم نمی‌آید. نامزد حزب مخالف برنده شهرداری استانبول شد. غذای فردا را روی اجاق بار گذاشتم و مجبورم ساعتم را برای سه نیمه شب کوک کنم تا زیر قابلمه را خاموش کنم. کودتای نافرجام در اتیوپی. دلم برایت تنگ شده. کاش می‌شد کمتر بی محلی کنی. بلینکن آماده مذاکره بدون شرط با ایران است. تازگی‌ها از خودم بیشتر سلفی می‌گیرم. باید مطمئن شوم که با وسواس یک تاریخ‌نگار گذر زندگی‌ام را توی سلفی‌ها و روزنوشت‌ها ثبت می‌کنم. اینجوری انگار تکه‌های عمرم را در یک صندوق قایم می‌کنم تا بعدا بتوانم با خیال راحت مرورشان کنم. با حمله آمریکا به یمن قیمت طلا و نفت در بازار جهانی افزایش یافت. بزودی این سرفه های پی در پی جانم را خواهد گرفت.


یک وجه مشترک بین خودم و ایلان ماسک پیدا کرده‌ام. اینکه هر دویمان در دوران نوجوانی طرفدار پر و پا قرص کتاب‌های ایزاک آسیموف بودیم. الآن ایلان رئیس یکی از غول‌های تکنولوژی است و دارد به این فکر می‌کند که با ماهواره‌هایش دهن دولت‌ها را سرویس کند. من اینجا از خودم سلفی می‌گیرم و خاطرات روزانه‌ام را همچنان با همان هیجان در دفتر خاطراتم می‌نویسم.

حال خوبتو با من تقسیم کنروزمرگی
mortezamosavi@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید