ویرگول
ورودثبت نام
لیلی ام
لیلی ام
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

آن چه خواندم: سمفونی مردگان

سمفوئی مردگان!
سمفوئی مردگان!


از حدود 130 تا کتابی که خوندم، رتبه یک توصیف رو به این کتاب میدم! بابا عجب قلمی داشته این عباس معروفی! و خب صد حیف که دیگه نیست و قلمش نمینویسه!

الان مدتیه که از خوندن این کتاب میگذره و من به این فکر میکنم که چه قدر حماقت میتونه توی بعضی از زندگی ها موج بزنه و سوالی که برام پیش میاد اینه که آیا زندگی ای هست که توش حماقتی ناشی از ناآگاه بودن و یا حماقت هایی به جبر از طرف اطرافیان و یا به هر شکل دیگه ای بروز پیدا نکنه! که خب جواب مسلمش، چیزی جز نه نیست!

درسته، شما داستان حماقت شدید چند شخصیت داستان رو میخونید. اما این فقط حماقت نیست، بدخواهی و ضعف هم هست و حتی عشق و شور و ذوق و حمایت! ولی این جا داستان خاکستریمون بیشتر به سیاهی گرایش داره! سیاهی مرگ موج میزنه و مینوازه و سمفونی مردگان شکل میگیره!

پس اگر دلتون مقداری جهان ذهنی بزرگتر، همزاد پنداری بیشتر، آرامش و یاد گرفتن ناامیدی از کسانی که باید! و شکر برای آنچه دارید رو میخواد و میکشه! بسم ا...، این کتاب جوابه!


سمفونی مردگانکتابکتاب خوانیعباس معروفیرمان
یک عدد تا به ابد دانشجو، علاقه مند به پرسش، جست و جو و یاد گرفتن چیز های جدید وبه درد بخور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید