ویرگول
ورودثبت نام
LOV_in
LOV_in
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

برای تمام روزهایی که نیستی.

جان دادنِ بی‌تو سنجاقک‌ها.
جان دادنِ بی‌تو سنجاقک‌ها.


امشب دلم می‌خواد تو رو برقصونم، آه از دلتنگیِ بی‌اندازه.

تو بلد بودی من رو بخونی، نوازش کنی. تو بلد بودی دست‌هات بلغزه لای موهام و از نو من رو زنده کنی.

کجایی، دلم برات تنگ شده، من تو شده و خودش رو نگاه می‌کنه. اشک می‌ریزه و ذره ذره جاری میشه. از خواب فراری و بیزاره. تو رو می‌خواد، میپیچه تو خودش و تو رو میخواد، برای هزارمین بار موسیقی محبوبت رو می‌شنوه و تو رو میخواد.

من از تموم ادم‌هایی که بهم امید فراموشی میدن خسته شده‌ام. از خودم خسته شده‌ام، از تو خسته شدم.

کاش برم برای همیشه از جهانی که توش ارزوی بوسیدن لب‌هات نشدنیه.

من بی‌تو پوچم. تو بی من هستی. ما هیچ‌وقت زاده نشدیم چون تو اون رو دوست داشتی.

هنوز هم دوستش داری؟

هنوزم دوستت دارم...

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید