تا حالا شده ساعت رو نگاه کنی و ببینی ۰۰:۰۰ شده؟ یا یه ستارهی دنبالهدار از آسمون رد بشه و ناخودآگاه یه آرزو کنی؟مثل تو قصه ی پری ها؟
من همیشه این جور لحظهها یه جور حس خاص میگیرم و زود آرزو می کنم!
یه بار یکی که دوستش داشتم بهم گفت:
«آرزو برای کساییه که نمیتونن چیزی رو بهدست بیارن.»
اون موقع چیزی برای جواب نداشتم جز اینکه بگم نه، اینطوری نیست!
ولی خب حالا میدونم چرا آرزو میکنم🌚
برای من، آرزو کردن یعنی فهمیدنِ اینکه واقعاً چی میخوام از زندگی.
یعنی وقتی چشمام رو میبندم و توی دلم یه چیزی رو میگم، میفهمم برای چی باید فردا صبح بیدار شم و ادامه بدم.
آرزو برای من نشونهی ضعف نیست؛ نشونهی زنده بودن و داشتن هدفه برای روز بعد که بیدار میشم و چشم هام رو باز می کنم
یه جور نیروی قشنگ که بهم میگه: «برو دنبالش، میتونی.»
هر بار که آرزو میکنم، انگار یه چراغ کوچیک توی دلم روشن میشه✨✨
و به نظرم همون چراغ مسیر فردام رو نشونم میده.
حالا شما به من بگید آخرین باری که آرزو کردید، چی از خدا یا دنیا خواستید؟ 🌌