به نام خدا
سلام به همه دوستان و خوش اومدید به این مقاله. خب من هم برنامه نویسم هم نویسنده و گفتم که داستان هام رو تبدیل به بازی میکنم! حداقلش به نظر من به صرفه هستش اومدیم توی این مقاله کمی داستان و خاطره براتون تعریف کنم از این که نویسنده چجوری شدم و چجوری به نوشتن و کتاب علاقه مند شدم!
من از بچگی نویسندگی میکردم... و جالبه بدونید دلیل نویسنده شدن من بازی به اسم 41148 بود! نمیدونم اصلا این بازی رو میشناسید یا نه ولی توی اون زمان (سال 98) واقعا چیز خفنی بود بازیش هم داستان خوبی داشت و هم گرافیک و گیم پلی خوب و ایرانی هم بود . آقای مهدی فنایی (سازنده بازی) روی این بازی واقعا زحمت کشیده بودن و واقعا اثری به یاد ماندنی و ماندگار خلق کرده بود جوری که بعد از گذشت چند سال، الان که تو سال 1403 هستیم هنوز که هنوزه درموردش صحبت میشه! و حدس و گمان های برای نسخه های بعدی زده میشه! بگذریم!
این بازی باعث شد من علاقه به نوشتن داستان و نویسندگی پیدا کنم با وجود این که اون موقع اصلا کتاب خاصی نخونده بودم مثلا رمانی یا چیزی! یعنی یه آدم نویسنده بشه بدون این که کتابی بخونه!.
گذشت و گذشت من علاقم به نویسندگی خیلی زیاد شده بود ولی دیگران منو مسخره میکردن یا میگفتن اینا برات نون و آب نمیشه درست رو بخون یا این که کتاب مسخرست البته خب بگم من سن زیادی نداشتم همه تو فکر فوتبال بودن و من به فکر نوشتن!
من از این مهارت زیاد مقام و لوح و ... کسب نکردم! شاید چون نوشته هام و دیدگاه هام مناسب سنم نبود! یا از سنم زیاد تر بود! یا شاید هم دیگه با گذشت زمان کم کم افراده علاقه مند به کتاب به حاشیه رفتن و الان توی هم سن و سال های من کم پیدا میشه کسی که کتابخون باشه رو پیدا کرد ( تو کلاس ما که به جرات بگم حتی یک نفر هم نبود!)
نمیدونم راستش شاید هم دلیلش اینه که افرادی که اینجا اهل کتابن زیاد اجتماعی نیستن! نمیخوام برچسب بزنم خودم رو میگم! یکی از فامیل های دورمون که هم سن خودم هم بود یکی چند روز پیش اومده بودن تهران با هم رفتیم بیرون بگردیم و کمی توی کتابخانه توی محله مون رفتیم و جالب بود که من فهمیدم که اون خیلی از کتاب هایی که من خونده بودم رو خونده و به کتاب علاقه داره! ولی تا حالا زیاد این موضوع رو ابراز نکرده بود. به نظر من کتاب خوان ها و افراد علاقه مند به کتاب در نوجوانان کم نیستن! زیادن! منتهی هر چیزی رو نمیخونن برای همین توی آمار ها میگن که آره توی نوجوانان کتاب خواندن خیلی کم شده و ... ولی به نظر من دلیلش اینه که کسی به کتاب و کتاب نویسی اهمیت نمیده! چرا نویسندگی به عنوان شغل حساب نمیکنید؟ چرا میگید این شغل برامون معنی نداره؟
همین موضوع باعث شده نوجوانانی مثل من که علاقه به نوشتن و خلق کردن و کتاب خواندن دارن علاقه شون رو مخفی کنن تا از مسخره کردن دیگران در امان باشند.
خب خلاصه بگذریم ...
توی سال 1400 یه جنون به ذهنم افتاد که بازی ساز بشم... نمیدونم دلیلش چی بود اون موقع یه بازی ترسناک ایرانی اومده بود که اسمش رو یادم نمیاد ولی یادمه یه فن گیم از یه بازی دیگه بود یعنی سازنده بازی طرفدار فلان بازی بود و از اون بازی فن گیمش رو ساخته بود منم مغزم حسابی تحریک شد که منم بازی ساز بشم یه جورایی اثرش یه دفعه رو من نشست! ( البته از حق نگذریم بازیش واقعا خوب بود و گرافیک و گیم پلی پیشرفته ای داشت و UI و UX و رابط کاربری واقعا تمیزی داشت انگار یه بازی برای کنسول بود و جالب تر این که بدونید سازندش کلا یه نفر بود!)
و خب علاقه مند به بازی سازی شدم دیگه و خیلی جالب بود هم این که نگاهم رو عوض کرد و هم این که باعث قوی تر شدن نوشته هام شد!
گیمر شاخی هم نیستم چون نه کنسول دارم نه سیستم قوی ولی یه موقع هایی هست که یک فرد مثل آقای مهدی فنایی میاد یه اثری رو خلق میکنه که شاید نیاز به یک سخت افزار و سیستم خفن نباشه ولی به دل آدم میشینه و تکراری نمیشه...
بازی هایی مثل هالو نایت ، 41148 ، ماینکرافت و ...
.
.
.
خیلی ممنون که وقت گذاشتید و مقاله من رو خواندید اگه خوشتون اومد ممنون میشم لایک کنید و حتما نظر خودتون در مورد این مقاله و مقاله های بعدی بنویسید (:
خیلی ممنون که این نوشته من رو مشاهده کردید امیدوارم موفق و سلامت باشید(=
MKHS-Kasra (M.K.H.S/Kasra) · GitHub github
M.K.H.S/Kasra (@MKHS-Kasra) - Game Jolt game jolt