افتتاحیه : بهنام آنکه جان را فطرت آموخت.
امروزتون بخیر، خوشحال و تشکرمندم از اینکه باز به صفحه من سر زدید، امروز که شروع کردم برای نوشتن به مورخ 99/05/07 به ساعت 14 ظهر میباشد. پنج روز از نوشتن اولین تمرین مقاله من با عنوان سادهترین شکل ممکن مفهوم کلمه محتوا میگذره، توی این مدت منتظر بازخوردهای دوستانم بودم، اولین بازخورد از دوستان فعال در دوره که دلگرمکننده بود، گرفتم و یه بازخورد مهم دیگه رو، از یک عزیز بزرگوار در خصوص نحوه نگارش و انتخاب مناسب عکس بود، داشتم. اولین کاری که بعد از راهنمایی دوست عزیزمون، جستجو کردم در خصوص نحوه اصولی نگارش بود. وای خدای من دوباره کوه عظیمی از اطلاعات!! اطلاعاتی که من شاید مواردی را در دوران مدرسه با دروس ادبیات و زبان فارسی فقط با نمرات عالی پاس کرده بودم ولی دیگر نه چیزی از آنها یادم میآمد و نه استفاده بجا و درست از آنها میکردم، لذا چالش جدید برای من بود و یا یک سنگ و یا یک بهانه برای فرار!!!
اما یه دوری توی سایتها زدم و برگشتم، دوباره با خودم اندیشیدم که من به دنبال چه هستم چرا نمیتوانم با خودم کنار بیایم؟ یا چرا در ذهنم نمیتوانم به یک جمعبندی برسم، یکی دو روز سرگردون چرخیدم، تا اینکه از خودم پرسیدم تموم شد؟ همش همین یدونه مقاله؟ دیگه ادامه نخواهی داد؟
در همین کش مکشها یاد یکی از موضوعات مقاله اولم که پیشنهاد یکی از دوستان راجع ترمزهای قانون جذب بود، افتادم.
با کتاب چهار اثر فلورانس اسکاویلشین برای اولین بار با قانون جذب در سال 84 آشنا شدم، موضوعی که صحبت از نوع نگاه یا نوع بیان خواستهها، کائنات و فرکانسها و ارتعاشات میکرد، آن زمان خیلی درست متوجه نشدم که چی گفت و من چی برداشت کردم!! اما الان بعد گذشت این همه سال و کسب تجربه های ریز و درشت در زندگی، یکم تامل کردم و بیشتر اندیشیدم در خصوص همین اتفاقات چند ماه اخیر، همه به اتفاق در راستای تقریبا یک موضوع و با فاصلهی کم برایم پیش میآمد، احساس نیاز به تغییر در زندگی شخصی، آشنایی با کلمه محتوا و تولید آن، صحبت با همکاری که بعد از چندین سال همکاری به ذهنمم نمیرسید با ایشان در این خصوص هم کلام بشوم، آشنایی با گروه نویسندگی استاد کلانتری و آقای محمد تقی کریمی و گروه محترمشون، آشنایی با دوره توسعه مالیای که در خصوص توسعه فردی و هوش مالی صحبت میکرد، آشنایی با دوره عرشیانی شو و کلی پیج، سایت و اتفاقات دیگه که اخیرا در سر راه من قرار گرفته بودند، همگی برایم جالب و چالش برانگیز بودهاند و حتی شاید یک نشانه!
من میبایست ادامه میدادم و یا رها میکردم، که همیشه رها کردن راحتترین کار ممکن است، اما اینبار به خود قول داده بودم که من نباید رهاکار باشم!! پس شروع به دستهبندی افکارم در ذهنم کردم که ببینم چگونه میتوانم ادامه بدهم، یا چرا قبلا یک سری از کارهایم باز میماند و ادامه نداشت.
سوال : نمیتوانستم، نمیخواستم، فرار میکردم، تنبلی میکردم، مهارت نداشتم، سرمایه نداشتم و... دلیلش چه می توانست باشد؟!
که به اینجا رسیدم که در خصوص قانون جذب، ترمزهای آن و کائنات به جستجوی بیشتری بپردازم و دانستهها و یافتههایم را با شما دوستان جدیدم به اشتراک بگذارم. امیدوارم که همراه من باشید.
در ابتدا نمونههای از قانون جذب در متون ادبی و عرفانی و ... :
بهنام آن که جان را فطرت آموخت.
ای بردار تو همه اندیشهای مابقی خود استخوان و ریشهای ( مولوی، مثنوی معنوی، دفتر دوم)
در محفل خود راه مده همچو منی را افسرده دل افسرده کند انجمنی را
شکر نعمت، نعمتت افزون کند.
بخند تا دنیا به رویت بخندد.
مهمترین کشف دوران ما این است که با تغییر ذهن میتوان به تغییر زندگی پرداخت. (ویلیام جیمز)
به آرزوهایتان میرسید اگر...، متوجه شده ام که من به آنچه که باور دارم تبدیل خواهم شد، بنابراین احساس منفی خود را باور نخواهم کرد، نظرات دیگران در مورد خود را باور نخواهم کرد، به شرایطم اعتنایی نخواهم کرد، من به سخن خدا در مورد خود باور دارم، خداوند رویاهای بزرگی را در درون هر کسی قرار داده است، باید ذهن خود را برای رسیدن به موفقیت برنامهریزی کنید و باور داشته باشید که نتایج خوبی خواهید رسید. (جول اوستین)
نفرین ارتعاش است، دعا ارتعاش است، لبخند، سپاسگزاری و قضاوت، موفقیت، ثروت و... همگی ارتعاش است. انتخاب با توست هر چه بفرستی از همان فراوان جذب میکنی.
پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.
حالا بریم که چند تا تعریف از قانون جذب چیست؟ داشته باشیم :
الف) قانون جذب قانون عشق است.
قانون جذب یا قانون عشق … هر دو یکی و یکسان هستند.( چالز هانل)
به عبارت کلی قانون جذب میگوید: هر چیزی مشابهش را جذب میکند یا
هر چه بدهی، همان را میگیری.
به واسطهی وجود قانون جذب هرچه بدهی درست همان چیزی است که به سوی خود جذب میکنی.
روی هر موضوعی تمرکز کنید، آن را به سمت خود جذب میکنید این قانون بدون در نظر گرفتن سن، جنسیت، تحصیلات، محل زندگی و اعتقادات مذهبی عمل میکند.
ب)تا حالا به این فکر کردید که دارید یه کاری انجام میدید و میگید یهو فلانی پیداش نشه!! ولی یهو از یه گوشه میزنه بیرون!!
یا کاش یک چیز دیگه از خدا خواسته بودم ؟
دل به دل راه داره، دو دقیقه پیش، دیروز، صبح و.... به یادت بودم.
ما همواره در زندگی خود در حال جذب یکسری اتفاقات و شرایط هستیم. به این دلیل که هر لحظه توجه ما روی یک موضوعی قرار میگیرد و بر اساس قانون جذب همان موضوع در زندگی ما گسترش پیدا میکند.
ج)افکار شما زندگی شما را شکل میدهد. مثبت یا منفی فرقی نمیکند، هر آنچه در زندگی شماست، خود شما جذب نمودهاید با استفاده از قانون جذب میتوانید موقعیتها، ایدهها، افراد و .... را به خود جذب کنید. به هرچه که فکر کنید در زندگی شما اتفاق میافتد، پس چه بهتر که به آنچه میخواهید فکر کنید تا همان به زندگی شما جذب شود.
د) قانون جذب (law of the attraction): به هر آن چیزی که فکر کنید، چه خوب و چه بد، آن را جذب خواهید کرد بر اساس این تعریف قانون جذب، وقتی به هر چیزی فکر کنید در حال جذب کردن آن هستید و این مورد خیلی خوب است.
و) قانون جذب: به زبان ساده یعنی وقتی به هر چیزی فکر میکنید آن را وارد زندگیتان خواهید کرد. بر اساس قانون جذب وقتی به هر موضوعی فکر میکنید در حال جذب آن هستید.
پس از این تعاریف: یک سوال، آیا فقط میتوان با محدود ساختن افکار منفی و تخریبگر و جایگزین کردن آن با افکار مثبت و سازنده، به اهداف و آرزوهای خود برسیم؟ در ادامه به دنبال این پاسخ خواهم بود. لطفا با من همراه باشید.
سوال اول ) آیا قانون جذب در هر حوزهای میتواند برای ما کارآمد و مفید باشد؟
قانون جذب قانون عشق است،قانون جذب ثروت، قانون جذب سلامتی، قانون جذب رفاه، قانون جذب اقتصادی و... میباشد.
سوال دوم) آیا قانون جذب در زندگی ما جریان دارد؟
شاید تصور کنید که قانون جذب یک قانون بسیار عجیب است، اما اصلاً اینطور نیست و اگر به گذشته خود نگاه کنید میبینید که از این قانون در زندگی خود استفاده کردهاید. آیا تا به حال دقت کردهاید که یک روز که حالتان بد است در همان روز چیزهای منفی زیادی را تجربه کردهاید و روز خود را به کسالت بارترین وضع تمام کردهاید، یا اینکه یک روز خوشحالید و حس بسیار خوبی دارید چیزهایی را جذب کردهاید که بیشتر خوشحالتان کرده است و احساستان بهتر شده است. پس قانون جذب همیشه در زندگیتان در حال عمل کردن است.
سوال سوم) قانون جذب چگونه در زندگی ما جریان دارد؟
افراد با تمرکز بر افکار خود، میتوانند تجربههای مثبت و منفی خاصی را به زندگی خویش وارد کنند و آنها را تجربه کنند. زندگی انسان از دو چیز تشکیل شده است. چیزهای منفی و چیزهای مثبت و بر اساس تعریف قانون جذب، اگر به چیزهای منفی فکر کنید در حال جذب موارد منفی در زندگی خود هستید و اگر به چیزهای مثبت و خوب در زندگیتان توجه کنید آن را وارد زندگیتان خواهید کرد. در واقع باور بر این است که مردم و افکارشان از یک انرژی خالص ساخته شدهاند و بر اساس فرایند انرژیهای همانند، همدیگر را جذب میکنند.
ذهن ما در حال تولید افکار مثبت است یا افکار منفی؟
پس سوال چهارم) افکار منفی چیست ؟
تا به حال شده است که افکار منفی به سراغتان بیاید؟ فکر اینکه نکند در امتحان شکست بخورم؟ نکند در دانشگاه خوبی قبول نشوم؟ نکند دچار کرونا بشوم ؟ نکند از این بیماری جان سالم به در نبرم؟ نکند این بیماری تمام نشود ؟ نکند واکسن این بیماری به ما نرسد؟
افکار منفی مجموعه افکاری است که ما را از مسیر و اهدافمان دور میکنند و تمرکزمان را از روی نکات مثبت و قابل رشد به سوی نکات ناامید کننده متمایل می کند و زندگی و آینده ما را به بدترین شکل مورد هجوم قرار میدهند. این قسمت ادامه دارد.
سوال پنجم) آیا همه ما توانایی استفاده از این قانون را داریم؟
تمام افکار و باورهایمان از ذهنمان سرچشمه می گیرد و قانون جذب نیز از قدرت ذهن افراد استفاده میکند و هر آنچه در ذهن به صورت افکار میگذرد را به واقعیت تبدیل میکند. ذهن ما یکی از پیچیدهترین آفریدههای خداوند است. تمام اختراعات و اکتشافاتی که امروزه باعث آسایش و راحتی ما در زندگی شده است به وسیله ذهن خلق شده است. پس وقتی بتوانیم این باورها و افکار را مدیریت کنیم در واقع ما توانایی مدیریت ذهن و استفاده از این قانون را داریم.
موریس مترلینک (نویسنده، شاعر و فیلسوف بلژیکی): عظمت خدای هر کس به اندازه بزرگی مغز اوست و به بیان دیگر، بزرگی خداوند به قدر شایستگی ماست.
قانون جذب یه قانون ثانویه است و قانون اصلی قانون ارتعاش یا فرکانسه.
ارتعاش در قانون جذب یعنی یکی شدن با رویا و خواسته. یعنی در خواسته خود حل شوی و خواسته تو در افکار، باورها، صحبت کردنت و عملکرد و احساس تو کاملا مشهود باشد. ما بر اساس نظام باورهای خود، احساسات و حال خود را میسازیم. احساسات ما کیفیت فرکانس ذهنی_فکری ما را مشخص میکند پس اگر فکر خوب بکنید، فرکانس شما خوب و مثبت خواهد بود و باورهای مثبت و قدرتمند در شما احساسات عالی و اشتیاق سوزانی برای "داشتن" و "بودن" بهتر و خوب تولید میکند و این فرایند ایجاد و حفظ ارتعاش در قانون جذب میباشد. این قسمت ادامه دارد.
فرکانس: کار تولید فکر در مغز یا به نوعی سطح و کیفیت انرژی کار ذهن است.
سوال ششم) آیا قانون جذب کارآمد هست ؟
قانون جذب تنها زمانی کارآمد خواهد بود که با خواسته خود هم ارتعاش شوید. باید ارتعاش همسو با سلامتی، عشق و ثروت و... را به جهان بدهید. پس چرا همه در ارتعاش آرزوهای خود قرار نمی گیرند؟ صرفا اینکه شما چیزی را درخواست کنید کافی نیست. باید این خواستن از جنس خواستن یه "خواستگار سمج" باشد. یعنی لحظه به لحظه فکر میکنید که چطور باید به عشق خود دست یابید. شاید موضوع سادهای به نظر برسد، اما اعمال قانون جذب در زندگی روزمره اصلاً ساده به نظر نمیرسد. در ارتعاش بودن و یا افزایش ارتعاش کار ساده است اما باید همیشگی و مستمر در فرد به یک عادت فکری _ذهنی بدل شود. در غیر این صورت اینکه فقط لحظاتی از شبانه را در ارتعاش باشید و احساس خوب ایجاد کنید، هرگز کافی نیست! پس ایجاد احساس خوب به صورت مستمر نیازمند است. این قسمت ادامه دارد.
این نوشته ادامه دارد.(قسمت دوم فردا شب)
با احترام : مهسا موسوی