ویرگول
ورودثبت نام
Mis babaei
Mis babaei
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

خطر انفجار مغز

چند وقتی هست دچار سردرگمی های ذهنی زیادی ام انگار که هرچه بیشتر یاد می گیرم و کند و کاو می کنم کمتر نتیجه می گیرم.

نمی دونم مشکل از تریبون های زیادی ایست که در اختیار همه قرار داره ?

آخه دیگه تعدد نظرات اونقدر زیاد شده که اصلا حرف درست قابل تشخیص نیست.

دوستی بهم گفت اگر روزی در این دنیا منجی که ازش حرف میزنی آمد و گفت تمام کارهایی که می کردی مثل نماز خوندن قرآن خوندن حجاب داشتن و... الکی بوده چه می کنی ؟؟

یادمه با کمال باور جواب دادم خب من انجامش دادم و ضرری نکردم اگر درست نبود از الان دیگر انجام نمی دم اما اگر بگویند درست بوده و تو انجام نداده ای چه ؟

یادمه با کمال اعتماد بنفس گفت من هم معذرت خواهی می کنم و خدا هم گفته می بخشه ?‍?

می دونی به شدت دلم سوخت چرا اونقدر راحت با معذرت خواهی همه چیز درست میشه و من این همه به خودم سختی بدم ?

راستش بخاطر همین آدمی نیستم که زود ببخشم(البته این قسمت مغزم در حال تعمیر است)

او رفت ولی سوال مسخره اش همچنان در ذهنم بالا و پایین می شود راستش اولش بخاطر تمدد اعصابم شروع کردم به گفتن جمله معروف(چیزی از ارزش‌های من کم نشده ) اما کم کم دارم خودم را در خود می خورم هی زیر و رو می کنم.

اصلا درستش اینست که بگویم دیگر آدم سابق نشدم.

می دانی این روزها بدتر هم شدم چیزهای ضد و نقیض زیاد می بینم همین دارد بیشتر مرا دو دل می کند که آخرش چی درست است ؟?‍??‍?

روزهای دودل و سختی دارم سرگردانم و دوست ندارم کسی را با این نگرانی ها شریک کنم آینده برایم گنگ و نا مفهوم هست.

مغزم در حال انفجار ?

یکی بیاید مثل قبلا های خودم

و من مدام سوالهای صدمن یغازم رو ازش بپرسم و او مدام برایم استدلال بیاورد تا از شر این تناقض درونی راحت شوم ??

از این سردر گمی خسته ام کاش میشد به جایی پناه برم که دیگر چیزی نشنوم اصلا کاش گوشهایم دکمه داشت و وقتی می زدم دیگر چیزی نمی شنید.


سختیحال خوبت رو با من تقسیم کنتردیدمغز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید