
خوشبختی های من انگار فیلتر شدن چرا وی پی ان روشن نمیشه؟ loading....
بچه بودم میدیدم هرکی افتاد با گریه میره و طلب یه نوازش میکنه از والدینش خب منم تقلید کردم اما چی گیرم اومد؟
بهم بی زبونی یاد داد باید قوی باشی باید دردا رو پنهون کنی و ی لبخند بزنی
میخاس بهم قوی بودنو یاد بده اما من ساکت شدنو ازش یاد گرفتم ی خاموشی بی اتمام ازم ساخت
میوفتادم و پام خون میومد دریغ از یه اه کشیدن و طلب دست کمک درجا پا میشدم ادامه میدادم
با دستا اشکای دردمو پاک میکردم حتی از دستمالم یاری نمیگرفتم
تبدیل شد برام ب یه غرور
بزرگ ک شدم دیگ غرورم نذاشت اه و ناله کنم
فقط در مقابل نوشتنام دردام ظاهر میشدن
یکنوایی صدای درد و کمک خواستنام واضح و رسا بود در نوشته ها
دفتر پشت دفتر پر میکردم
سال میومد و نیومده یکی دیگش اومده بود
بنظرم اشتباهه
یه جاهایی باید دست بچه رو گرفت یه جاهایی باید بهش گفت قوی بودن بسه حالا خالی کن خودتو
اگ اینجوری نباشه
لیوان درونش پر میشه و با یه تلنگر گریه ها سرازیر میشن
طوری ک ب خودت میای میگی اصن چرا دارم گریه میکنم؟؟؟؟/
مهد کودک میرفتم ذهن کنجکاوی داشتم
همه چیزو امتحان میکردم
یک ان توی نظرم گذشت
ایا سکه رو بخورم چی میشه خارج میشه اره؟
خوردم و فمیدم نه هنوز واسه توانایی رد کردن سکه از گلوم زیادی بچم
زیادی کوچیک بودنم باعث شد حس خفگی بهم بده
فمیدم من اونقدرام قوی نیستم
دست بردم و کمک خواستم
ی روز کامل بدون اب و غذا سر کردم تا رسیدم به بیمارستانی ک مجهز باشه
شبب بود شب تعطیلات
پرستار و دکترا باراشون رو برا سفر بسته بودن
بعضیا هم داشتن شیفت عوض میکردن
با هزار تا ازمایش و فرو کردن سوزن
منو روانه اتاق عمل کردن
خاستم از قوی بودن دست بردارم و موقع فرو کردن سوزن حداقل یکم گریه کنم خالی شم
یکی گف بازم
اشکمو ب سرعت پاک کردم و فقط تمرکز کردم و تحمل
کادر درمان با تعجب دست روی موهام میکشیدن
اونا ب جای من برای سکوتم گریه کردن
ب مظلومیتم اشک ریختن
ب گریه های مامانم اه کشیدن
و من سکوتمو همچنان حفظ میکردم
میخندیدم
بشاش و شاداب میگفتم زود تموم کنین باید برم مهد فردا صب مسابقه نقاشی دارم قراره اول شماااا
این جریان گذشت
۹ سالم بود
پدر و مادرم تازه یادشون اومده بود اختلاف دارن
من بودم و یه داداش دو ساله
مجبور بودم قوی باشم
دعواپشت دعوا و سرو صدا
درخواست طلاق و ....
شیر اب رو باز میکردم و داخل حموم گریه هامو میکردم و به سرعت برمیگشتم کنار داداشم
زودی تموم میشه بابا
نگران نباش اینا همش عادیه بیا بازیمونو کنیم
با کارتون یخچال های ساید بای ساید یه خونه ساخته بودم و بغلش میکردم میگفتم بریم پناه گاه
بریم ماشینای فلزی منتظر منو تو هسن
۱۲ سالم شد
دعوا ها اوج کشیدن
نامه طلاق دم در بود
نیاز ب شناسنامه بود
قایمشون کرده بودم هیسس داداش لوم ندی
خاااااا پیش خااااا پیش
اره خابم
ب ناچار بردمشون
دادگاه نرفتن ولی نمیدونم این رفتاراشون برا چی بود
هر روز عصر با گریه التماسشون کردم
جدا نشید
فاقد اهمیت بودم
بنظرم خودخاهانس با دوتا بچه بخوای جدا شید حداقل بچه هارو این وسط چرا اوردید
جدا نشدن
ولی من این وسط سرد و بی روح شد درونم
دوره کرونا شروع شد من ۱۳ سالم بود گوشیم و دوستام
گوشیم و یادداشت هام
گوشیم و حرف زدنام با خاهرم
گوشیم و اهنگای شبانم
حرفا رو با خنده جواب میدادم نمیخواستم نق بشنوم
ولی بازم میشنیدم
چشم مامان/:
گذشت و هر روز خدا اینا رو شنیدم
هر روز خدامو ی لبخند فیک میساخت
و همچنان فامیل پشتم حرف میزد
اره اخه چرا باید باهاتون حرف بزنم وقتی حرفاتون مثل زخم بال پرندس و مانع پرواز ذوقم میشه
چرا باهاتون حرف بزنم وقتی حتی به مامانم هم اعتماد ندارم
دست خودم نیست اعتماد ندارم
از هرچی غیبت و دردسر بیزارم
زندگیم ب قدر کافی سخت گیرانس تحمل دردسر جدید رو ندارم
۱۵ سالم شد
گفتن ازمون تیزهوشان ورودی باید بدی
تمام توانمو گذاشتم
با گریه هم میخوندم
کاش الان هم اونطوری بودم
سال نهم بخاطر تیزهوشان خوندم و خونددم فک کردم بعدش خلاصم
سال بعدش کنکوری شدن بهم سلام داد
سلام کنکورییییییییی
بشین بخون ده ساعت ک مجبور ییییییی
زیست و باید بترکونییییییییی
اهای کنکورییییییی
دهم گذشت با تمام زجرایی ک کشیدم
فروردین دهم گفتن ازمون شبه کشوری برای دهم برگزار میشه
معلما گفتن خوب بخونیدش شاید یهو گفتن مثل دوازدهم نهایی هست اینم
اضطرابش افتاد ب تنم
اینم گذشت
تابستون یازدهم گفتن عزیزان من موش های ازمایشگاهی پور عباس!
اولینننننننننن کسایی هستین ک نهایی یازدهم داره
تسلیت ب قلب رعوفم
اینم گذروندم اما بعد نهایی یازدهم انگار تمام توانمو ازم گرفته بودن و باید کنکور متوقف میشد هعیی
گذشت گذشت
فک میکردم خفقان قراره کمتر شه
اما فشارش داره هنوزم صعودی میره تابعش
ذهنم مثل معادلات ایکس و وای شده ک با نوشتن خالی میشع
چک نویس ذهنم به چرک نویس تبدیل شده اما بدتر از اون پاک کن پاکش نمیکنه انگار با روان نویس توی ذهنم خطاطی شده
الان دوازدهمم
پشت کنکوری ها یازدهم براشون کنسل شد
ببخشید ولی عدالت پس کوووو
؟
خداجونم صدامو میشنوی یا کابل برقامون بین راه قطع شده؟
۵۳ روز دیدم مونده ب کنکورم
من تهی از اطلاعات دارم میشم
دستتو ازم بریدی ؟
داری منو با چی امتحان میکنی با کنکورم؟؟؟؟؟اخه گناه این بنده چیه؟
امیدوار وقتی برگشتم بگم خوب تموم شد
فقط بهت امید دارم نزار امیدم بریده شه