محمدحسین بهرام‌پور
محمدحسین بهرام‌پور
خواندن ۳۶ دقیقه·۴ سال پیش

تکنیکی برای کار عمیق

۰ - مقدمه

سلام. این نسخه کامل تکنیکی برای کار عمیقِ، شاید یه روزی نسخه خلاصه‌اش رو نوشتم. اگر وقت و حوصله خوندن ندارید، فهرست مطالب رو ببینید و بخش‌های خاصی رو مطالعه کنید. پیشنهاد من اینه که حداقل بخش ۴ رو بصورت کامل مطالعه کنید. با این کار حجم این مطلب نصف می‌شه اما به شما قول می‌دم کلی مطلب بسیار مهم و کاربردی رو از دست دادید.

در این مطلب ابتدا کمی راجع به کار عمیق و فوایدش صحبت می‌کنم که ایده کلی رو بگیرید. بعد کمک‌تون می‌کنم تا هدف‌تون رو پیدا کنید و در انتها تکنیک کار عمیق رو میگم.

اگر علاقه داشتید راجع به کار عمیق و قوانین‌ش بیش‌تر مطالعه کنید، کتاب کار عمیق از کال نیوپورت رو بهتون معرفی می‌کنم که راهنمای من توی نوشتن این تکنیک بوده. در لابه‌لای این مطلب، بریده‌هایی از کتاب رو براتون آوردم، باشد که رستگار شوید.




فهرست عناوین

> ‌۱ - آشنایی با کار عمیق

> ۲ - فواید کار عمیق

> > ۲.۱ - کار عمیق ارزشمند است

>‌ > ۲.۲ - کار عمیق کمیاب است

> > ۲.۳ - کار عمیق هدفمند است

> > > ۲.۳.۱ - استدلال سیستم عصبی

> > > ۲.۳.۲ - استدلال روان‌شناختی

> ۳ - هدف

> > ۳.۱ - هدف چیه و چرا باید هدف داشت؟

> > ۳.۲ - تعیین هدف

> > ۳.۳ - مراحل پیدا کردن بهترین هدف

> ۴ - تکنیکی برای کار عمیق

> > ۴.۱ - سه ملاک مهم بهره‌وری

> > ۴.۲ - ارزش‌گذاری کارها

> > ۴.۳ - نحوه برخورد با کارهای لول پایین اما ضروری

> > ۴.۴ - قوانین کار عمیق

> > ۴.۵ - مدیریت زمان

> > ۴.۶ - محاسبه بهره‌وری

> > ۴.۷ - بدست آوردن درصد بهره‌وری

> ۵ - سخن پایانی





۱ - آشنایی با کار عمیق

کار عمیق بصورت خیلی خلاصه یعنی؛ انجام دادن کارها با تمرکز کامل و به دور از هرگونه حواس‌پرتی.

عامیانه بگم براتون، یعنی وقتی داری یه کاری رو انجام می‌دی (مثلاً درس خوندن) هی نرو سراغ گوشی، تلگرام و اینستاگرامت رو چک نکن، با بقیه حرف نزن، به در و دیوار عِین پرده سینما زل نزن، و نرو توی فکر.

در یه کلام؛ موقع انجام دادن یه کار مهم، هیچ کار اضافه‌ای نکن.

هر چند که کار عمیق می‌تونه توی کارهای آسون و ساده هم بهمون کمک کنه تا به شکلی بهتر و سریع‌تر انجامشون بدیم، اما هدف اینه که کار عمیق رو برای کارهای سخت و مهم استفاده کنیم. پس اگر می‌خوای همزمان با مرتب کردن اتاقـت آهنگ هم گوش بدی، مشکلی نیست، اما وقتی در حال انجام یه کار سخت و مهم مثل خوندن یه درس خَفَن هستی (جا داره اشاره کنم به ریاضی مهندسی)، نباید آهنگ گوش بدی و بهتره که تلفن‌همراه رو از خودت دور نگه‌ داری.




۲ - فواید کار عمیق

در قسمت قبل به دو فایده‌ی کار عمیق اشاره کردم؛ یکی کیفیت بیش‌تر و دیگری زمان کمتر برای به پایان رسوندن کار. وقتی تمام تمرکزتون رو روی یه کار بذارید و حواس‌پرتی‌ها رو از خودتون دور کنید، کاری که انجام می‌دید نتیجه بهتری داره و البته سریع‌تر تموم میشه.

این دو فایده کار عمیق بسیار عمومی بودن، حالا می‌خوام شما رو با تأثیر کار عمیق در آینده شغلیـتون آشنا کنم:


۲.۱ - کار عمیق ارزشمند است

چه کاری ارزشمنده؟ کاری که در کم‌ترین زمان و با کیفیت ممتاز انجام بشه.

آیا می‌شه بدون کار عمیق، کاری ارزشمند انجام داد؟ بله! مواردی در تاریخ وجود داره که شخص بدون کار عمیق هم به موفقیت زیادی رسیده.

اما اگر اون شخص بصورت عمیق کار می‌کرد، به موفقیت بیش‌تری نمی‌رسید؟ قطعاً می‌تونست با استفاده از کار عمیق و بالا بردن بهره‌وری خودش به موفقیت بیش‌تری برسه.

بنابراین کار عمیق ارزشمنده چون باعث میشه وظیفه شما در کم‌ترین زمان و با کیفیت ممتاز انجام بشه. این یعنی کارفرمای شما علاقه بیش‌تری به کار کردن با شما پیدا می‌کنه و دلیلی برای اخراج کردن‌تون نداره.

بریده‌ای از کتاب کار عمیق:
فقط برای بهترین بودن، پاداش وجود دارد.

در ضمن؛ وقتی از کار A (مثلاً چک کردن تلگرام) به کار B (مثلاً نوشتن یک مطلب مهم) برید، ذهن و توجه شما بلافاصله از این قضیه پیروی نمی‌کنه. یعنی وقتی کار B رو شروع کردید هنوز ذهن شما درگیر کار A هست و تمرکز کامل روی کاری B که در حال انجامش هستید، ندارید.

بریده‌ای از کتاب کار عمیق:
کیفیت یک کار = زمان صرف شده x شدت تمرکز

بنابراین هرچه مداوم بین کارها جابه‌جا بشید، بازدهی شما پایین‌ میاد و این یعنی کار کم عمق.

بریده‌ای از کتاب کار عمیق:
با توجه به رشد روز افزون تکنولوژی، سه گروه مزایای خاصی دارند: کسانی که می‌توانند به خوبی و خلاقانه با ماشین‌های هوشمند کار کنند، کسانی که در انجام دادن کارشان بهترین هستند، و کسانی که دارای سرمایه هستند.

۲.۲ - کار عمیق کمیاب است

یکی از اصلی‌ترین دلایل کمیاب بودن کار عمیق اینه که نمی‌دونیم چقدر باعث کند شدن و ضرر دیدن‌مون می‌شه. چه سیستمی وجود داره که مشخص کنه اگه عمیق کار نکنیم، انقدر ضرر مالی، زمانی و غیره می‌کنیم؟

بریده‌ای از کتاب کار عمیق:
اصل کم‌ترین مقاومت: در محیط کار، بدون وجود بازخورد دقیق در مورد تأثیر رفتارهای مختلف روی سود و زیان، ما به رفتارهایی که در آن لحظه آسان‌ترین هستند، تمایل خواهیم داشت.

تکنیکی که می‌خوام معرفی کنم، قراره بهمون کمک کنه تا این مشکل رو حل کنیم.

با توجه به اصل کم‌ترین مقاومت، ما به سمت کارهای کم‌ارزش جذب می‌شیم، در نتیجه مشغله زیادی داریم اما پیشرفت چندانی حاصل نمیشه! به این نکته توجه کنید:

مشغله زیاد، نشان‌دهنده بهره‌وری نیست! شاید شما کل روز رو از این‌طرف به اون‌طرف بدوید، اما کار مهمی انجام ندید، خب جا داره بگم خسته نباشی. این‌که کارهای زیادی انجام بدیم مهم نیست، باید کارهای مهمی انجام بدیم.

خب چه کاری مهمه؟ کاری که بیش‌ترین تأثیر در رسیدن به مهم‌ترین هدف‌مون رو داشته باشه. این کار، همون کاریه که باید در طول روز انجامش بدی و به خودت افتخار کنی.

بنابراین، اگر بصورت عمیق کار کنید، شما هم جزء اون دسته کمیابی هستید که به دلیل تمرکز و بازدهی بالا در محیط کار، مورد ستایش کارفرما قرار می‌گیرید.


۲.۳ - کار عمیق هدفمند است

هدفمند بودن یعنی بر اساس یک برنامه درست و پر فایده کار کردن. حالا بیایید کار عمیق رو با دو استدلال زیر بررسی کنیم:

۲.۳.۱ - استدلال سیستم عصبی

توجه کردن به چیزهای خوب و رها کردن چیزهای منفی باعث میشه یک تصور مثبت در ذهن ما شکل بگیره، بنابراین وقتی کار عمیق انجام می‌دیم، ذهن ما کم‌کم به این تصور می‌رسه که آدم مفیدی هستیم و این باعث می‌شه زندگی بهتری هم داشته باشیم.

بریده‌ای از کتاب کار عمیق:
زندگی عمیق تنها از لحاظ اقتصادی سودآور نیست، بلکه شیوه زندگی خوبی نیز هست.

۲.۳.۲ - استدلال روان‌شناختی

یک آخر هفته بدون برنامه و بی‌نظم رو ترجیح می‌دید یا یه روز کاری هدفمند و منظم که تمام کارها رو به خوبی انجام دادید؟ انسان علاقه شدیدی به مهم بودن داره، دوست داره کل عالم وابسته به اون و کارهاش باشه. بنابراین حس می‌کنم وقتی آخر شب به فعالیت‌های روزتون فکر کنید، از اینکه کار مفیدی کرده باشید، بیش‌تر خوشحال خواهید شد تا اینکه کل روز رو به تباهی و پای تلوزیون و تلفن‌همراه سپری کرده باشید.

بریده‌ای از کتاب کار عمیق:
بهترین لحظات معمولاً زمانی اتفاق می‌افتند که بدن یا ذهن شخص، در تلاش داوطلبانه برای انجام کاری دشوار و ارزشمند، از نهایت ظرفیتش استفاده می‌کند.




۳ - هدف

وقتی قراره کار عمیق کنید و هدفمند باشید، مهم‌ترین چیز داشتن هدف مناسبه. پس در این قسمت می‌خوایم ببینیم هدف چیه؟ چرا باید هدف داشته باشیم؟ و با یه فرمول، بهترین هدف برای خودمون رو پیدا کنیم.


۳.۱ - هدف چیه و چرا باید هدف داشت؟

هدف، وضعیتی‌ست که می‌خواهیم در آینده به اون برسیم و براش تلاش می‌کنیم.

وضعیت؛ می‌تونه شرایط مالی، روحی، شغلی، تحصیلی و ... باشه. وضعیت آینده شما می‌تونه شامل چندین هدف باشه. دقت کنید که همه خواسته‌ها و علایق‌تون، هدف حساب نمی‌شن. هدف فقط اون خواسته‌ها و علایقی هست که قصد و تمایل دارید تا برای رسیدن به اون‌ها تلاش کنید.

اهداف بسیار زیادی وجود داره، حتی بین علما هم در این زمینه اختلافه. مثلاً دالایی لاما هدف زندگی رو «شادبودن» می‌دونه، کریستی رالف اسمارت میگه «تبدیل شدن به بهترین نسخه از خودمون» و حتی کریس گیل‌بیو میگه «یک جفت چکمه و گربه‌ها»!

این مثال‌ها رو زدم تا بگم؛ قرار نیست دنبال هدف‌تون توی زندگی افراد دیگه باشید. هدف نهایی شما مجموعه‌ای از وضعیت‌های مورد علاقه‌تونه و می‌تونه درست مثل اثر انگشتــتون کاملاً منحصر به فرد باشه. البته داشتن یه الگوی مناسب و استفاده کردن از تجربه دیگران می‌تونه بسیار مفید باشه.

حالا که فهمیدیم هدف چیه، چرا باید هدف داشته باشیم؟

نمی‌خوام بحث رو دینی و فلسفی یا علمی بکنم، هدف یه چیز ذاتیه که همه ما در هر لحظه داریم. یعنی امکان نداره شما یه کار رو بدون هدف انجام بدید. حتی اگر کاری انجام ندید، بازم هدف‌تون این بوده که کاری انجام ندید. بنابراین هدف یه جزء جدا نشدنی از زندگی انسان‌هاست.

اما وقتی حرف از هدف و هدفمند بودن می‌شه، منظور این نیست که هدف‌تون از آب خوردن، یا گلاب به روتون، دستشویی رفتن چیه؟ منظور اون اهداف مهم زندگی هستن، که بیش‌ترین تأثیر رو توی زندگی‌تون دارن. بنابراین باید چنین اهدافی رو داشته باشید تا بیش‌ترین تأثیر مثبت رو توی زندگی خودتون و اطرافیان‌تون داشته باشید.

ما به هدف نیاز داریم تا سرگردون نباشیم! همه‌ ما بی‌هدف و سرگردون بودن رو تجربه کردیم، پس احتمالاً درک می‌کنید که چرا به هدف داشتن نیاز داریم.


۳.۲ - تعیین هدف

ملاک ارزشمند بودن یه کار اینه که چقدر ما رو به هدف‌ اصلی‌مون نزدیک می‌کنه. پس اول باید بدونیم هدف اصلی‌مون چیه. بعد که هدف اصلی رو پیدا کردیم، سایر کارها رو براساس اون ارزش‌گذاری می‌کنیم.

خب، هدف اصلی‌تون چیه؟ منظورم مواردی مثل کم کردن وزن، سحرخیز بودن، درست کردن قورمه‌سبزی در حد مامان‌جون و از اینجور اهداف نیست. هدف بلندمدت‌تون چیه؟ می‌خواید در آینده چه کسی باشید؟ اون چیه که وقتی ۶۰-۷۰ سالـتون شد، اگر انجامش نداده بودید و بهش نرسیده باشید، انگار اصلا زندگی نکردید؟ می‌تونه گرفتن جایزه نوبل، تبدیل شدن به بیل گیتس بعدی، رسیدن به مقام ریاست جمهوری، رفتن به تیم فوتبال مورد علاقه‌ و خیلی موارد دیگه باشه.

قبل از انجام دادن هر کاری باید مطمئن بشید که اون کار دقیقاً همون چیزیه که می‌خواید. پس در ادامه من یه فرمول برای پیدا کردن هدف‌تون میگم، اگر کمک‌تون نکرد یا هنوز در انتخاب هدف‌تون مردد بودید، حتماً منابع دیگه رو امتحان کنید.

بریده‌ای از کتاب قورباغه‌ات را قورت بده - برایان تریسی:
پیش‌ از آنکه از نردبان موفقیت بالا روید، اطمینان حاصل کنید که نردبان را به دیوار محکمی تکیه داده‌اید.

۳.۳ - مراحل پیدا کردن بهترین هدف

شما می‌تونید یه عالمه هدف تعیین کنید و براشون تلاش کنید. اما آیا هدف درستی رو پیدا کردید؟ آیا بهترین هدف برای شما همینه؟ نمی‌خوام دچار وسواس‌تون کنم، اما باید با دقت انتخاب کنید. به همین خاطر در ادامه مراحلی رو می‌گم که بهتون کمک می‌کنه بهترین هدف ممکن برای خودتون رو پیدا کنید.

مرحله ۱ - کاغذ و خودکار بردارید و آماده یادداشت کردن بشید

قراره راه طولانی‌ای داشته باشیم، پس حتماً قبلش آماده بشید که وسط کار تمرکزتون بهم نریزه.

مرحله ۲ - لیستی کامل از علایق‌تون تهیه کنید

یک لیست کامل و مفصل از هر چیزی که دوست دارید انجام بدید یا در آینده بهش تبدیل بشید، برای خودتون تهیه کنید. به همش‌ون فکر کنید و یه تصویر ذهنی از تک‌تک‌شون توی ذهن‌تون ایجاد کنید.

برای این‌ کار سوالات زیر رو از خودتون بپرسید:

۱. مشغول شدن به چه کاری باعث می‌شه که غذا خوردن یا حتی دستشویی رفتن یادم بره؟

۲. چطور می‌تونم دنیا رو جای بهتری کنم؟

۳. اگر مجبور باشم صبح تا شب بیرون از خونه باشم و فقط برای خواب به خونه برگردم، چه کاری رو انجام می‌دم؟

۴. اگر قرار باشه فقط یه سال دیگه زنده بمونم، مشغول چه کاری می‌شم و دلم می‌خواد که بعد از مرگ‌، چطور ازم یاد کنن؟

۵. اگه توانایی انجام دادن هر کاری رو داشتم، اون کار چی بود؟

مرحله ۳ - بی‌رحمانه هدف‌های لیست رو هَرس کنید

حالا که چندین آینده و هدف برای خودت‌ون متصور شدید و بهشـون فکر کردید، وقتشه تا اونایی که کمتر دوست داشتید و خیلی بهتـون حال نداده رو از لیست حذف کنید. این کار باعث می‌شه تا تمرکزتون روی اهداف و آینده‌های دلچسب‌تر جمع شده و فضای بیش‌تری برای رشدشون ایجاد بشه. پیشنهاد من اینه که حداکثر ۵ هدف رو انتخاب کنید.

نمونه‌ای از لیست اهداف
نمونه‌ای از لیست اهداف

مرحله ۴ - حداقل ۵ تا از سختی‌های رسیدن به این اهداف رو زیرشـون لیست کنید

این خیلی مهمه که ما توانایی تحملِ مسیر رسیدن به اهداف‌مون رو داشته باشیم. تنها خوب و دلچسب بودن نتیجه هدف مهم نیست، شاید مهم‌تر از اون، مسیر رسیدن به هدف باشه. اگر شما مسیر رسیدن به هدف رو دوست نداشته باشید، کم‌کم از اون هدف دلسرد و دل‌زده می‌شید و احتمال موفقیت‌تون هم کم می‌شه.

شاید خیلی‌هامون دوس داشته باشیم یه فوتبالـیست بزرگ بشیم، اما آیا حاظریم اندازه رونالدو و مسی تلاش کنیم تا یه فوتبالیست درجه یک بشیم؟ توی نوشتن این سختی‌ها اصلاً خساست به خرج ندید و کاملاً دقیق بررسی کنید. سخت‌ترینِ سختی‌ها رو توی لیست بنویسید.

نمونه‌ای از لیست اهداف به همراه سختی‌های هر هدف
نمونه‌ای از لیست اهداف به همراه سختی‌های هر هدف

دقت کنید که در لیست خواننده شدن، موردی وجود داره به عنوان داشتن صدای مناسب و گیرا. این یکی از سختی‌ها حساب نمی‌شه، بلکه یه پیش‌نیازه، پس توی لیست آوردمش. شما هم می‌تونید مواردی مثل پیش‌نیازها، شرایط و ... رو هم در نظر بگیرید. اما فراموش نکنید که تمرکزتون روی سختی‌های اون هدف باشه.

مرحله ۵ - به اهداف خود از ۱ تا ۱۰ امتیاز بدید.

مشخص کنید به کدوم هدف، علاقه‌ بیش‌تری دارید. (امتیاز بالاتر نشان‌دهده علاقه بیش‌تر)

نمونه‌ای از لیست اهداف به همراه میزان علاقه به هر هدف
نمونه‌ای از لیست اهداف به همراه میزان علاقه به هر هدف

مرحله ۶ - به تحمل‌تون در برابر سختی‌های هر هدف، از ۱ تا ۱۰ امتیاز بدید.

مشخص کنید که چقدر حاضر به تحمل این سختی‌ها هستید. یا به عبارت دیگه، این سختی‌ها چقدر برای شما شیرین‌اند؟ (امتیاز بالاتر نشان‌دهده توانایی تحمل و علاقه بیش‌تر)

نمونه‌ای از لیست اهداف به همراه میزان توانایی تحمل سختی‌ها
نمونه‌ای از لیست اهداف به همراه میزان توانایی تحمل سختی‌ها

مرحله ۷ - لیست رو مرتب کنید

مرتب‌سازی بر اساس علاقه به هدف:

برنامه نویس کامپیوتر (۹) > خواننده (۷) > فوتبالیست (۶)

مرتب‌سازی بر اساس تحمل مسیر هدف:

برنامه نویس کامپیوتر (۴۳) > فوتبالیست (۳۶) > خواننده (۳۳)

مرحله ۸ - تصمیم نهایی را بگیرید

حالا تصمیم گرفتن برای اینکه در کدام هدف موفق‌تر خواهید بود و از راه رسیدن به کدام هدف لذت بیش‌تری خواهید برد، چندان سخت به نظر نمی‌رسه.

با توجه به مثال بالا و تصاویر، به احتمال زیاد این شخص در برنامه نویسی آینده بهتری خواهد داشت.

انتخاب هدف دوم چندان ساده نیست، شما خواننده شدن رو ترجیح می‌دید اما تحمل راه فوتبالیست شدن براتون راحت‌تر و لذت‌بخش‌تره. در چنین مواردی که اختلاف‌ها بسیار نزدیکـه، نقش عوامل دیگری مانند محدودیت‌ها، حقوق، شرایط زندگی و غیره، پر رنگ‌تر می‌شه. بد نیست که این موارد هم در نظر بگیرید. اما شاید بهتر باشه در چنین شرایطی به حرف و ندای دل‌تون گوش بدید.




۴ - تکنیکی برای کار عمیق

هدف این تکنیک اینه که بفهمیم در طول روز چقدر کارهای ارزشمند و مهمی رو انجام دادیم. همچنین مشخص می‌کنه که چقدر اون کارها رو با کیفیت و عمیق انجام دادیم. یه تکنیک خوب برای سنجیدن میزان ارزشمندی و بهره‌وری، برای رسیدن به هدف اصلی‌مون.


۴.۱ - سه ملاک مهم بهره‌وری

بیاید اول سه ملاک مهم برای سنجیدن بهره‌وری رو مشخص کنیم:

  • ارزشمند بودن: یعنی کاری که انجام می‌دیم چقدر ما رو به هدف‌ اصلی‌مون نزدیک می‌کنه. هرچقدر یه کار ما رو به هدف اصلی‌مون نزدیک‌تر کنه، یعنی اون کار مهم‌تره و ارزش بیش‌تری داره. کارهایی که ما رو به هدف اصلی‌مون نزدیک نمی‌کنن یا خیلی کم نزدیک می‌کنن، دارای ارزش کم‌تری هستن و اگر قابل حذف کردن باشن، باید اونا رو حذف کرد تا هم دغدغه کم‌تری داشته باشیم و هم زمان بیش‌تری برای کارهای با ارزش‌مون ایجاد بشه.
  • عمیق بودن: یعنی متمرکز کردن تمام حواس و انرژی روی یه کار، برای یه بازه مشخص. هر چیزی که باعث تمرکز بیش‌تر بشه رو باید جذب کرد و هرچیزی که باعث کاهش تمرکزمون بشه رو باید دفع کرد. عمیق بودن قوانین دیگه‌ای هم داره که بعداً بهشـون می‌رسیم.
  • سر وقت بودن: وقتی که شما برنامه روزانه‌تون رو می‌نویسید، کارهای توی اون لیست مثل دومینو به هم ضربه می‌زنن. یعنی اگر اولین کار تموم شد، دومی هم تموم می‌شه. ولی اگر یه کار رو توی زمان مناسب انجام ندید، به باقیِ کارهای اون روزتون هم صدمه می‌زنه.

این سه ملاک، پایه و اساس این تکنیک هستن. هر سه تاشون دارای ارزش برابری‌ هستن و برای کامل کردن پازل بهره‌وری‌تون لازمـن. در ادامه بهتون می‌گم چجوری کارهاتون رو ارزش‌گذاری کنید و چجوری کار عمیق انجام بدید.


۴.۲ - ارزش‌گذاری کارها

همونطور که قبلاً گفتم، مهم‌ترین کارهای ما اونایی هستن که ما رو بیش‌تر از بقیه کارها، به هدف اصلی‌مون نزدیک می‌کنن. حالا بریم یه حساب کتاب ساده بکنیم:

مرحله ۱ - کارهای روزانه رو لیست کنید

همه کارهایی که معمولا در طول روز انجام می‌دید یا ممکنه انجام بدید رو لیست کنید.

مرحله ۲ - دسته‌بندی کردن کارها

لیست رو به دو دسته تقسیم کنید. نیمی از کارها که ارزش بیش‌تری دارن رو توی قسمت بالایی (اسمش رو بزارید: قسمت ۳) و نیمه دیگه که ارزش کم‌تری دارن رو توی قسمت پایینی (قسمت ۴) بنویسید.

حالا کارهای با ارزش‌تر قسمت ۳ رو ببرید یه قسمت بالاتر (قسمت ۲) و کارهای کم ارزش‌تر قسمت ۴ رو ببرید یه قسمت پایین‌تر (قسمت ۵).

و در نهایت، با ارزش‌ترین کارهای قسمت ۲ رو ببرید یه قسمت بالاتر (قسمت ۱).

با این کار شما ۵ دسته‌بندی کار دارید، که به شما کمک می‌کنه کارهای کم‌ارزش و بی‌ارزش (با توجه به هدف‌تون) رو کنار بذارید. می‌تونید براشون اسم بزارید یا هرچی که دوس داشتید. من از لِوِل (Level) برای توصیف کردن‌شون استفاده می‌کنم.

کارهای لول ۱، ۲ و ۳ رو نگه‌دارید و کارهای لول ۴ و ۵ رو کنار بذارید چون تأثیری توی هدف اصلی‌تون نداره. بنابراین کارهای لول ۱ دارای بیش‌ترین اولویت، لول ۲ اولویت متوسط، لول ۳ کم‌ترین اولویت، و کارهای لول ۴ و ۵ بدون اولویت حساب می‌شن.

مرحله ۳ - نوشتن برنامه روزانه

بعد از اینکه هدف‌تون رو مشخص کردید، باید برای انجام دادنش برنامه‌ریزی کنید. یه مطلب دیگه نوشتم و برنامه‌ریزی کردن رو آموزش دادم، اگر بهش نیاز داشتید می‌تونید از این لینک استفاده کنید.

وقتی می‌خواید برنامه روزانه رو بنویسید، اول از کارهای لول ۱ انتخاب کنید، و به همین‌ ترتیب ادامه بدید. در صورت اجبار می‌تونید کارهای لول‌های ۴ و ۵ رو هم انجام بدید، اما بهتره که تا حد امکان اون‌ها رو کنار بذارید.

ترجیحاً بیش‌تر از ۲ یا ۳ کار از لول ۱ انتخاب نکنید، چون انرژی و تمرکز شما محدوده. کارهای با لول بالاتر رو برای صبح‌ها در نظر بگیرید. روزهای اول به خودتون سخت نگیرید تا دل‌زده نشید، اما رفته رفته سخت‌گیری کنید و به خودتون فشار بیارید. سعی کنید روحیه و انگیزتون رو حفظ کنید، اما اگر ناامید شدید، باز هم ادامه بدید. صد بار اگر توبه شکستی، بازآ.

مرحله ۴ - حفظ شرایط

فراموش نکنید که شما دارید یه کار سخت و مهم رو انجام می‌دید، شکست بخشی از رسیدن به هدفه. به یاد بچگی‌هاتون بیفتید که برای یاد گرفتن دوچرخه سواری بارها زمین خوردید اما باز هم ادامه دادید. آیا ارزشش رو نداشت؟ معلومه که داشته.

من سخنران یا نویسنده انگیزشی نیستم، پس رُک و پوست کنده واقعیت رو بهتون می‌گم:

عقل الآن‌تون رو با روحیه شکست ناپذیر بچگی‌تون ترکیب کنید، چون قراره حسابی بهتون سخت بگذره و شما باید به خودتون ثابت کنید که از یه بچه ۶-۷ ساله، اراده و ثبات بیش‌تری دارید.

لیست دسته‌بندی و ارزش‌گذاری کارها با توضیحات
لیست دسته‌بندی و ارزش‌گذاری کارها با توضیحات

۴.۳ - نحوه برخورد با کارهای لول پایین اما ضروری



۴.۴ - قوانین کار عمیق

حالا که فهمیدیم چه کارهایی رو باید انجام بدیم و چه کارهایی رو نباید، وقشته که یاد بگیریم چجوری عمیق کار کنیم و با حواس‌پرتی‌ها مبارزه کنیم. در ادامه لیستی از این قوانین رو میارم اما وارد جزئیات و چرایی این قوانین نمی‌شم. برای مطالعه بیش‌تر می‌تونید به کتاب کار عمیق مراجعه کنید.

  • شما نیروی اراده محدودی دارید و زمانی که از اون استفاده می‌کنید، تحلیل می‌ره. بنابراین در طول روز تا نیروی اراده‌تون تموم نشده، یقه‌اش رو بگیرید و تا می‌تونید ازش کار عمیق بکشید.
  • کارهایی که باید بصورت عمیق انجام بشن از مهم‌ترین و مؤثرترین کارهای زندگی شماست، پس انجام کارهای عمیق رو به اولویت تبدیل کنید.
  • شما برای ادغام کار عمیق در زندگی حرفه‌ای‌تون، به تکنیک کار عمیقِ خودتون نیاز دارید. یا تکنیکی که روی شما جواب بده. پس برای انتخاب بهترین تکنیک کار عمیقی که با شما سازگار هست، وقت بذارید.
  • روش رهبانی: این روش بر پایه انزوای کامل کار می‌کنه، یعنی همه وسایل ارتباطی و حواس‌پرت‌کن رو کنار بزاری و برای مدت طولانی (حداقل ۱ هفته) به کار عمیق بپردازی. قطعاً برای همه چنین امکانی وجود نداره و برای بسیاری از کارهامون نیاز به چنین عمقی نداریم. اما اگر شرایط خاصی براتون پیش اومد احتمالاً این روش کمک‌تون کنه.
  • روش دومودی: این روش انعطاف پذیری بیش‌تری داره و مدت کار عمیق در انزوای کامل رو به حداقل ۱ روز می‌رسونه. برای مثال می‌تونید دو روز آخر هفته رو با انزوای کامل روی پروژه خاصی کار کنید و پنج روز ابتدای هفته رو به کارهای کم عمق و سر کار رفتن بپردازید.
  • روش ریتمیک: این روش انعطاف‌پذیری بیش‌تری نسبت به دو روش قبل داره. به شما اجازه می‌ده تا زمان خاصی رو با توجه به یه برنامه ثابت و بعنوان عادت برای انجام دادن کار عمیق د‌ر نظر بگیرید. می‌تونید صبح‌ها از ساعت ۵:۳۰ تا ۷:۳۰ رو برای کار عمیق روی پروژه خاصی صرف کرده و باقی روز رو با خیال راحت به کارهای کم عمق و مورد نیازتون بپردازید.
  • روش روزنامه‌نگاری: هر وقت که فرصت خوبی برای کار عمیق پیدا شد، سریعاً آماده انجام کار عمیق بشید. اگر جلسه‌ای لغو شد، به سراغ کار عمیق برید و ... . البته این روش برای تازه واردها اصلاً مناسب نیست. شما برای اینکه بتونید این روش رو به خوبی اجرا کنید به دو چیز نیاز دارید: ۱- مهارت سوییچ کردن بین کارها و رسیدن به عمق کافی، ۲- دونستن اهمیت کاری که می‌خواید انجام بدید. این روش نمی‌تونه تنها راهکار ما برای کار عمیق باشه، اما استفاده از اون کنار سایر روش‌ها، بسیار توصیه می‌شه. در نظر بگیرید که اگر زمان بدست اومده زیاد نیست، بهتره کارهایی که به عمق خیلی زیادی نیاز دارن رو در این زمان انجام ندید، چون احتمالاً به عمق خوبی نمی‌رسید.
  • برای سازماندهی کردن ذهن‌تون از پیاده‌روی استفاده کنید.
  • از هزینه کردن برای ایجاد مکان و شرایطی مناسبِ کار عمیق نترسید. وقتی برای کار عمیق هزینه‌ کنید شمار وادار می‌شید که بهتر و عمیق‌تر کار کنید تا هرچه سریع‌تر کار رو تموم کنید.
  • تنهایی کار نکنید. کار کردن با داشتن یه همکار به شما کمک می‌کنه تا مسئولیت پذیرتر باشید و بیش‌تر به سمت کار عمیق برید. اما نباید مانع کار عمیق یکدیگر بشید.
  • هر چقدر سعی کنید کار بیش‌تری انجام بدید در واقع کار کم‌تری انجام خواهید داد! پس بجای تمرکز روی تعداد کارها، روی اهمیت کارها تمرکز کنید.
  • به کارهای کم اهمیتی که به شما پیشنهاد می‌شه جواب منفی بدید و محدوده فعالیت‌هاتون رو محدود نگه دارید. به عبارت دیگه در انجام کارهای کم عمق و کم اهمیت، تنبل باشید.
  • ارزیابی نتایج: به شما کمک می‌کنه تا با استفاده از نتایج بدست اومده ایرادهای کارتون رو پیدا کنید. هرچند نوش دارو بعد از مرگ سهرابه، ولی ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه‌اس.
  • ارزیابی فرایند: رفتارهای جدیدی رو ارزیابی و پیشنهاد می‌کنه که موفقیت در زمینه ارزیابی نتایج رو به همراه داره. زمان صرف شده در حالت عمیق یه ارزیابی فرآینده.
  • از هر دو ارزیابی بالا استفاده کنید اما تمرکزتون روی ارزیابی فرایند باشه؛ اگر به نتیجه بدی رسیدید، دلیلش رو از بین ببرید (ارزیابی نتایج). اگر چیزی باعث بهبود نتیجه کارتون می‌شه، اجرا و تقویت‌ش کنید (ارزیابی فرایند). تکنیک کار عمیقی که در انتها معرفی می‌کنم در انجام این کارها بهتون کمک می‌کنه.
  • تعطیلی و استراحت‌ رو نادیده نگیرید، برای متمرکز موندن به استراحت کردن نیاز دارید.
  • کار عمیق روی مغز شما تأثیر گذاره و باعث رشد تمرکزتون می‌شه. با تمرین کردن می‌تونید کار عمیق‌تون رو بهبود بدید. افزایش سلسه‌مراتبی مدت زمان کار عمیق و حذف کردن حواس‌پرت‌کن‌ها، راه خوبی برای تمرینـه.
  • اگر کار شما ارتباط مستقیمی با اینترنت نداره، دسترسی به اینترنت رو حذف یا زمان‌بندی کنید و فقط در اون زمان‌ها از اینترنت استفاده کنید. برای مثال اگر درحال نوشتن مقاله مهمی هستید ولی لازمه به چند پیام یا ایمیل جواب دهید، این کار رو هر نیم ساعت یه بار و به مدت ۵ دقیقه انجام بدید و در زمان‌های دیگه هرگز به سمت اینترنت و تلفن همراه‌تون نرید.
  • با همه عصب‌های بیکار مغزتون به یه کار حمله کنید تا زمانی که زیر فشار رگبار دائمی تمرکز شما، تسلیم بشه.
  • مدیتشن کردن رو فراموش نکنید. در حین کار کردن به مغز شما کمک می‌کنه تا آماده ادامه دادن بشه و تجدید قوا کنه.
  • بازی‌هایی برای افزایش قدرت تمرکز انجام بدید.
  • در استفاده از اینترنت و سرویس‌های اینترنتی مانند شبکه‌های اجتماعی، فقط از مواردی اندک و حیاتی استفاده کنید.
  • برای سرگرم کردن خودتون از اینترنت استفاده نکنید.
  • برای هر دقیقه از روزتون، زمان‌بندی داشته باشید.
  • به سختی در دسترس باشید.

و مهم‌تر از همه، این قوانین و نکات رو دست کم نگیرید.


۴.۵ - مدیریت زمان

اگه گفتید یکی از دشمن‌های گردن کلفت بهره‌وری چیه؟ زمان.

شما رفته رفته خسته می‌شید و این کاملاً طبیعیه. اما به این معنی نیست که قراره یه روزی انقدر خسته بشید که برگردید به زمانی که برای خودتون وِل می‌چرخیدید یا بهره‌وری کمی داشتید.

شما دو راه کلی برای پیاده‌سازی برنامه روزانه‌تون دارید:

راه اول: انجام کارها بصورت ترتیبی

یعنی اول یه کار رو تموم کنید، بعد برید سراغ کار جدید.

راه دوم: انجام کارها بصورت ترکیبی

یعنی کارها رو بین همدیگه انجام بدید و درصورتی که هنوز کار اول تموم نشده، برید سراغ کار دوم و بعد باز برگردید برای کار اول، و همینجور بین کارها سوئیچ کنید تا تموم بشن.

کدوم روش بهتره؟ روش اول بشدت توصیه می‌شه چون اجازه نمی‌ده ذهن شما درگیر چند کار باشه. به عبارتی دیگه، کار عمیق رو براتون به ارمغان میاره.

با توجه به روش اول، شما تا یه کاری رو تموم نکرده باشید، اجازه ندارید برید سراغ کار بعدی. ممکنه کار A به هر دلیلی توی زمان مشخص شده تموم نشه و نوبت کار B بشه، در چنین شرایطی باید به اینصورت عمل کنید:

نکته مهم: این مراحل بسیار مهمه و به هیچ وجه سرسری نگیریدش.

۱. کارهای بعدی رو تا حدی که هنوز وقت برای انجام تمام کارهای لول ۱ فراهم باشه به تعویق بندازید. (اگر کاری وجود داشته باشه که محدودیت زمانی یا ضرورت خاصی داشته باشه، حتی اگر جزء کارهای لول ۱ نیست، برای همون روز بعنوان کار لول ۱ در نظرش بگیرید و بهش رسیدگی کنید.)

۲. اگه کارهای لول ۱ زمان بسیار زیادی ببرند، کارهای لول ۲ و پایین‌تر رو فراموش کنید و بزارید برای فردا یا یه روز دیگه.

۳. اگر مهم‌ترین کار باقی‌مونده در لیست (اسمش رو می‌زاریم کار A)، اونقدر زمان نیاز داشته باشه که فرصت انجام دادن سایر کارهای لول ۱ رو بگیره، دو حالت پیش میاد:

حالت اول: محدودیت زمانی و ضرورت خاصی برای کار A وجود داشته باشه: در اینصورت سایر کارهای لول ۱ رو هم به روز دیگری موکول کنید.

حالت دوم: محدودیت زمانی و ضرورت خاصی برای کار A وجود نداشته باشه: در اینصورت کار A رو تا همین‌جایی که پیش رفته، نگه‌ دارید و به سراغ کارهای بعدی لول ۱ برید.

با انجام این مراحل، شاید به همه کارهاتون نرسید، اما به مهم‌ترین‌هاش رسیدید. و این دقیقاً همون چیزیه که اهمیت داره. اگر این اتفاق چندین بار رخ داد، نشون دهنده اینه که یا برنامه‌ریزی مناسبی ندارید یا اینکه کم کاری می‌کنید. در هر صورت، حتماً بهش رسیدگی کنید.


۴.۶ - محاسبه بهره‌وری

ما همه این مراحل رو انجام می‌دیم که بدونیم چقدر معرکه بودیم و خوب عمل کردیم. پس حتماً باید به یه طریقی مقدار بهره‌وری‌مون رو محاسبه کنیم تا بتونیم تشخیص بدیم که به هدف روزانه‌مون رسیدیم یا نه؟

بار دیگه سه عامل اصلی این تکنیک رو می‌گم، این‌بار به همراه متغیرهاشون:

۱. ارزش (Value):

نام متغیر: V >>> بازه متغیر: ۱ تا ۳ >>>‌ مقداردهی: با توجه به تقسیم‌بندی ارزش کارها در بخش ۴.۲ ارزش هر کاری که انجام می‌دید رو یادداشت کنید.

۲. عمق (Depth):

نام متغیر: D >>> بازه متغیر: ۱ تا ۷ >>> مقداردهی: قوانین کار عمیق رو در بخش ۴.۳ به یاد بیارید، به کیفیت و عمق کاری که انجام دادید از ۱ تا ۷ امتیاز بدید.

۳. زمان (Time):

نام متغیر: T >>> بازه متغیر: ۱ تا ۳ >>>‌ مقداردهی: با توجه به سه حالت زیر امتیاز بدید:

حالت اول: اگر کاری که در حال انجام اون هستید به موقع تموم شد، امتیاز ۳ رو در نظر بگیرید.

حالت دوم: اگر کاری که در حال انجام اون هستید دیرتر تموم شد و وارد زمان استراحت شد، امتیاز ۲ رو در نظر بگیرید و بدون تغییر دادن برنامه روزانه، سعی کنید با کاهش دادن زمان استراحت، به کار بعدی در زمان خودش رسیدگی کنید.

حالت سوم: اگر کاری که در حال انجام اون هستید اونقدر دیر تموم شد که وارد زمان کار بعدی شد، امتیاز ۱ رو در نظر بگیرید و برنامه روزانه رو بازنویسی کنید تا از خراب شدن زمان همه کارها جلوگیری بشه. در چنین حالتی، موکول کردن کارهای لول پایین‌تر به روز بعد توصیه می‌شه، البته درصورتی که از لحاظ زمانی توان انجام اون‌ها وجود نداشته باشه. پس از روی تنبلی کارهای لول ۲ و ۳ رو از برنامه حذف نکنید.


۴.۷ - بدست آوردن درصد بهره‌وری

آره می‌دونم به چی فکر می‌کنی، احتمالاً خسته شدی و حس می‌کنی دارم زیادی کشش می‌دم!

اجازه بده یه سوال ازت بپرسم؛ وقتی روز کاریت تموم شد، ترجیح میدی با خودت بگی: خب ۷ تا کار انجام دادم و امتیازم شد ۱۱۵؟ یا اینکه بگی: امروز ۸۲ درصد بهره‌وری داشتم؟

حالت دوم به دلایلی خیلی بهتره:

  • همیشه دارای یه سقف ثابت هست ( ۱۰۰ درصد).
  • قابل مقایسه با روزهای دیگه هست (مثلاً می‌گی امروز با ۷۹ درصد بهره‌وری بهترین روز هفته رو سپری کردم.
  • نتیجه بدست اومده عادلانه‌تره (ممکنه یه روز با ۳ تا کار لول ۱ به امتیاز ۴۰ برسید، اما روز دیگه با تنها ۱ کار لول ۱ و انجام تعدادی کار لول پایین‌تر به امتیاز ۵۰ برسید. از نظر هدف تعیین شده، روزی که امتیاز ۴۰ رو دریافت کردیم بسیار با ارزش‌تره. اما وقتی امتیازات رو نگاه می‌کنیم، به نظر میاد اون روزی که امتیاز ۵۰ گرفتیم دارای بهره‌وری بهتری بودیم، درصورتی که اینطور نیست).

فرمول محاسبه نرخ بهره‌وری روزانه:

با یک مثال این فرمول رو بررسی می‌کنیم.

مثال: جدول زیر برنامه روزانه یک شخص رو نشون می‌ده. این برنامه روزانه در نرم‌افزار TickTick نوشته شده (رنگ قرمز اولویت ۳، رنگ زرد اولویت ۲، رنگ آبی اولویت ۱ و رنگ سفید بدون اولویت). نرم‌افزار Todoist نیز می‌تونه گزینه خوبی باشه. اگر هم کلاسیک دوست دارید، از دفترچه یادداشت استفاده کنید.

نمونه‌ای از یک برنامه روزانه
نمونه‌ای از یک برنامه روزانه

پس از پایان یافتن هر کار، شما باید امتیاز عمق و زمان اون کار رو یادداشت کنید (اولویت هرکار رو از قبل و با رنگ‌های قرمز (۳)، زرد (۲) و آبی (۱) مشخص کردیم). دقت کنید که کارهای بدون اولویت رو اصلا محاسبه نمی‌کنیم. چون این کارها تأثیری روی رسیدن به هدف نداشته و شاید صرفاً جهت یادآوری در لیست آمده باشند:

نمونه‌ای از یادداشت مربوط به هر کار
نمونه‌ای از یادداشت مربوط به هر کار

حال وقت حساب و کتابه. تصویر بالا نمونه یک کار تموم شده رو نشون می‌ده و اطلاعاتی که نیازه به محض تموم شدن اون کار یادداشت کنید.

۱. محاسبه امتیاز هر کار (مثال‌های زده شده در زیر، براساس تصویر بالا می‌باشند):

  • امتیاز ایده‌آل کار رو بدست می‌آوریم:

IWS : اولویت کار × ( بالاترین امتیاز زمان + بالاترین امتیاز عمق ) = امتیاز ایده‌آل کار

مثال: ۳۰ = ۳ × ( ۳ + ۷ ) = امتیاز ایده‌آل کار

  • امتیاز واقعی کار رو بدست می‌آوریم:

RWS : اولویت کار × ( امتیاز زمان بدست‌آمده + امتیاز عمق بدست‌آمده ) = امتیاز واقعی کار

مثال: ۲۴ = ۳ × ( ۳ + ۵ ) = امتیاز واقعی کار

امتیاز سایر کارها رو نیز به همین صورت بدست می‌آوریم:

> یادگیری زبان برنامه‌نویسی مربوط به پروژه: ایده‌آل = ۳۰ ... واقعی = ۲۱

> دیدن یک قسمت سریال: ایده‌آل = ۱۰ ... واقعی = ۸

> کار کردن روی پروژه درس فلان: ایده‌آل = ۱۰ ... واقعی = ۷

> کار کردن روی پروژه درس فلان: ایده‌آل = ۲۰ ... واقعی = ۱۷

> یادگیری زبان انگلیسی: ایده‌آل = ۲۰ ... واقعی = ۱۹

> خواندن کتاب کار عمیق: ایده‌آل = ۱۰ ... واقعی = ۹

۲. محاسبه مجموع امتیازها:

  • مجموع امتیاز ایده‌آل روز: امتیاز ایده‌آل تمام کارها رو با هم جمع می‌زنیم: ۱۰۰
  • مجموع امتیاز واقعـی روز: امتیاز واقعـی تمام کارها رو با هم جمع می‌زنیم: ۸۱

۳. محاسبه نرخ بهره‌وری روزانه:

DPR : عدد صد × ( مجموع امتیاز ایده‌آل روز ÷ مجموع امتیاز واقعی روز ) = نرخ بهره‌وری روزانه

مثال: ۸۱ = ۱۰۰ × ( ۱۰۰ ÷ ۸۱ ) = نرخ بهره‌وری روزانه

بنابراین شما در این روز ۸۱ درصد بهره‌وری داشتـید. یعنی تنها ۲۹ درصد پایین‌تر از بیش‌ترین بهره‌وری که برای خودتون (با توجه به برنامه‌ روزانه‌ای که نوشتـید) در نظر گرفته بودید.

۴. نرخ بهره‌وری روزانه‌تون رو نگه‌دارید:

نرخ بهره‌وری روزانه خود رو در جایی یادداشت کنید. پس از گذشت یه هفته، میانگین بهره‌وری روزانه خود رو محاسبه کنید:

تعداد روزهای هفته ÷ مجموع امتیاز‌ واقعی هفت روز هفته = نرخ بهره‌وری هفتگی

مثال: ۶۷ = ۶ ÷ (۶۸+۷۵+۶۱+۸۳+۴۵+۷۰) = نرخ بهره‌وری هفتگی

توجه کنید که این هفته دارای شش روز بوده. هفته‌ها رو براساس تاریخ در نظر می‌گیریم، در ادامه با دیدن ماهنامه کار عمیق بهتر متوجه این موضوع می‌شید.

حال شما یه نرخ میانگین دارید. می‌تونید برای هفته جدید، این هدف رو در نظر بگیرید که میانگین نرخ بهره‌وری خودتون رو افزایش بدید. هر هفته این کار رو انجام بدید و نرخ بهره‌وری همون هفته رو بدست بیارید. همینطور می‌تونید نرخ بهره‌وری ماه و سال رو هم بدست بیارید.

هدف محاسبه این نرخ‌ها اینه که مداوم به دنبال بهبود بهره‌وری خودمون باشیم و همینطور عواملی که بهره‌وری‌مون رو کاهش دادن رو شناسایی کنیم. این هفته از هفته قبل بهتر، این ماه از ماه قبل بهتر و ... . فراموش نکنید که این صرفاً به معنی کار بیش‌تر نیست، بلکه به معنی انجام دادن مهم‌ترین کارها با بالاترین کیفیت و در زمان مناسب می‌باشد.

بنابراین اگه پس از گذشت یه هفته، میانگین بهره‌وری روزانه شما به ۶۶/۷ درصد رسیده، نباید اجازه بدید که میانگین بهره‌وری هفته جدید از ۶۶/۷ درصد کم‌تر بشه.

۵. نرخ بهره‌وری رو جلوی چشم‌تون قرار بدید:

نرخ بهره‌وری روزانه‌تون رو توی یه تقویم یا یه جدول بنویسید و اون رو توی دید قرار بدید. بغل تخت‌خواب، روی کمد، بک‌گراند لپ‌تاپ یا هرجا که بیش‌تر توی دید هست. اگه توی اون روز به نرخ بهره‌وری مد نظرتون رسیدید (منظور نرخ بهره‌وری ایده‌آل یعنی ۱۰۰ درصد نیست)، توی اون روز تیک بزنید و اگه نرسیدید توی اون روز ضربدر بزنید. این کار باعث می‌شه تا مدام از وضعیت بهره‌وری‌تون با خبر باشید.

در ادامه یه نمونه فایل براتون می‌ذارم:

نمونه تقویم ماهانه - ماهنامه کار عمیق
نمونه تقویم ماهانه - ماهنامه کار عمیق

نمونه فایل رو می‌تونید از این لینک دریافت کنید. فایل‌ها توی دو فرمت docx (برای ادیت کردن در ویندوز) و odt (برای ادیت کردن در لینوکس) گذاشته شده. به همراه فونت استفاده شده.

۶. تعیین تشویق‌ها و تنبیه‌ها:

برای اینکه شخص موفقی باشید، باید خودتون رو تشویق و تنبیه کنید، قبل از اینکه دیگران این کار رو بکنن. اگر بهره‌وری شما در هفته اول ۷۳٪ درصد بود و هفته دوم به ۷۸٪ رسید، خودتون رو تشویق کنید. یا اگر در هفته دوم به ۶۴٪ رسید، خودتون رو تنبیه کنید.




۵ - سخن پایانی

فراموش نکنید، یه برنامه و تکنیک متوسط که به خوبی اجرا بشه، خیلی بهتر از برنامه و تکنیک فوق‌العاده‌ای هست که ضعیف اجرا بشه. فارغ از اینکه این تکنیک چقدر خوبه، چیزی که بسیار مهمه خود شمایید. نحوه اجرا کردن و اهمیت دادن به این تکنیک، همون چیزیه که موفقیت شما رو تضمین می‌کنه.

و در انتها با جمله‌ای از کال نیوپورت پایان این مقاله رو اعلام می‌کنم:

بریده‌ای از کتاب کار عمیق:
منتظر الهام ماندن برای کسب موفقیت ناگهانی، برنامه خیلی خیلی وحشتناکی است.

پس منتظر اتفاق یا شخص خاصی که زندگی شما رو متحول کنه، نباشید. مثل یه هنرمند فکر کرده و تکنیک کار عمیقِ خودتون رو بسازید، یا از تکنیک‌های دیگه مثل همین تکنیکی که من معرفی کردم استفاده کنید.




... پایان :)

کار عمیقموفقیتمدیریت زمانسبک زندگیبهره وری
دانشجوی مهندسی کامپیوتر، امیدوار، به دنبال یه زندگی هیجان انگیز و علاقه‌مند به نرم‌افزارهای متن‌باز.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید