خیلی خوب یادم می آید که چگونه عده بسیار زیادی از فلسفه بدشان می آمد. بخش عمده ای از دانشجویان علوم منهدسی و رشته های بیمارستانی و حتی بخشی از دانشجویان علوم انسانی!! این بد بودن در نظر خیلی شان به این دلیل بود که فلسفه را لازم نمی دانستند. این اندیشه شاید تا قبل از شیوع کونا درست بوده باشد. اما چرا همان ها را میبینم که کتاب های فلسفی و راهبردی به دست میگیرند و فلسفه هرچیزی را جستجو میکنند؟!
مخاطب بند بالایی دانشجویان هستند. آن هم نه هر دانشجویی، آنهایی که کمی سر و گوششان می جنبد. دقیق تر، من از چیزی میگویم که میبینم. جلوی چشم خودم از احساس تنفر به فلسفه میگفتند و با اتکا به اصطلاح "فلسفه بافی" مسخره میکردند. آن زمان میشد این کار را کرد و هنوز زنده بود. چرا؟! چون آن زمان وقتی تو خود را در جریان زندگی غرق کنی و ذهنت را به رسانه ها بسپاری، آنها تو را راهنمایی میکنند و برنامه برایت میریزند. درواقع آنها برایت/بجایت فکر میکنند. پس مشکلی نبود. اما "دوران کرونا" همه را؛ کشورها، جوامع، اقتصاد، رسانه، صنعت، تفریح، سبک زندگی،... بهت زده کرده. دیگر آن جریان اقتصادی عادی برقرار نیست(نمیتواند باشد) که خود را به آن بسپاری. رسانه هایی که تا چندی پیش اوقاتت را پر میکردند و بجایت فکر میکردند، خودشان را هم در برابر این تغییرات ناگهانی نمیتوانند جمع کنند. پس شاید برای اولین بار آنهایی که از فلسفه بد میگفتند و نیازی به آن نمیدیدند بیش از همیشه، خلأی در جریان زندگی و سبک اندیشیدنشان حس کردند که اینطور به فلسفه روی آورده اند.