ورود
ثبت نام
مانا
خواندن ۱۳ دقیقه
·
۷ ماه پیش
درس های روانکاوی به زبان ساده
درسنامه های روانکاوی به زبان ساده من تصمیم گرفتم یکسری درسنامه روانکاوی به زبان ساده آماده کنم که هم بهونه ای بشه خودم مطالعات روانکاوی مو گسترش بدم و هم برای شما یه دوره مطالعاتی خوب و درست باشه بهمین دلیل اینجا سعی کردم این دوره رو قرار بدم و امروز فقط مقدمه ی دوره هست.درین جا سعی میکنم اولیه ترین مفاهیم روانکاوی رو توضیح کامل بدم و همچنین یه دورنمایی از چیزهایی که قراره یادبگیریم درین دوره ارائه بدیم و باهم ادامه ی دوره رو بگذرونیم.امیدوارم ازش لذت ببرید. مقدمه قبل از شروع روانکاوی میخواهم به مهمترین بخش در روانکاوی بپردازم در اعماق وجود انسان، دنیایی پنهان و ناشناخته نهفته است که به آن ناخودآگاه میگوییم. گویی گنجینهای گرانبها در تاریکی نهان شده باشد، ناخودآگاه مخزنی از خاطرات، افکار، احساسات و انگیزههایی است که از آگاهی ما پنهان ماندهاند. اما این گنجینه میتواند هم گوهری گرانبها و هم هیولایی هولناک باشد که ما به آنها دسترسی نداریم و نمیتونیم بطور آگاهانه متوجه آنها شویم و آنهارا درک کنیم و در مقابل درک و فهم و شناخت از ناخودآگاه،مقاومت های درونی را نشان میدهیم که تحت عنوان مکانیسم های دفاعی شناخته میشوند و جهت دفاع در برابر شرایط مضطرب کننده و دسترسی به ناخودآگاه توسط سیستم روانی فرد بطور خودکار بکار گرفته میشود که در ادامه به آن می پردازیم. روانکاوی، سفری اکتشافی به این دنیای ژرف و مرموز است، سفری که به ما کمک میکند تا ریشههای مشکلات روانی خود را درک کرده و راهی برای رهایی از آنها بیابیم. گویی در این سفر، با چراغ قوهای در دست، به اعماق وجود خود میرویم تا تاریکی را بشکافیم و به حقیقت وجودمان دست پیدا کنیم.روانکاوی برخلاف روان شناسی که علم شناخت رفتارهاست،علم شناخت کلیت ساختمان روان انسانی است و ریشه های کلی ساختمان روان را مورد تحلیل قرار میدهد.روانکاوی علم شناخت فقط یک جزء مثل رفتار یا افکار و احساسات نیست بلکه علم ساختمان روان انسان بطور کلی است و بهمین دلیل از نقطه نظر درمانی نیز یک نوع درمان کلی نگر و جامع و ریشه ای و تحلیلی بحساب میاد که بدلیل پایگاه تحلیلی ای که داره،جزو درمان های بلند مدت هست. زیگموند فروید: پدر علم روانکاوی روانکاوی، ریشه در اندیشههای زیگموند فروید، پزشک اتریشی، دارد. فروید را میتوان به مثابه کاشف ناخودآگاه دانست. او با طرح نظریه ساختار شخصیت (نهاد، من و ابرمن) و مراحل رشد روانی (مرحله دهانی، مقعدی، آلتی و تناسلی) انقلابی در علم روانپزشکی ایجاد کرد و مبدع علم روانشناسی امروزه شد. مفاهیم بنیادی روانکاوی: برای درک بهتر روانکاوی، باید با برخی از مفاهیم بنیادی آن آشنا شویم. این مفاهیم، گویی کلیدهایی برای گشودن رمز و راز دنیای ناخودآگاه هستند. ناخودآگاه: همانطور که قبلاً اشاره شد، ناخودآگاه بخشی از ذهن است که در دسترس آگاهی ما نیست، اما بر افکار، احساسات و رفتار و واکنش های بدنی ما تاثیر میگذارد. گویی این بخش از ذهن، نقشه راه پنهانی از زندگی ما را در خود جای داده است. مثال: فرض کنید که شما از عنکبوتها میترسید. این ترس ممکن است ریشه در تجربهای ناخودآگاه در دوران کودکی شما داشته باشد. مثلاً ممکن است در دوران کودکی توسط عنکبوت نیش خورده باشید و این تجربه ناخوشایند در ناخودآگاه شما ثبت شده باشد. رویا: رویا، گویی دریچهای به سوی ناخودآگاه است. در خواب، افکار و احساسات ناخواسته ما به صورت نمادین آشکار میشوند. با تحلیل رویاها، میتوانیم به رمز و راز دنیای ناخودآگاه خود پی ببریم. رویا جایی است که ناخودآگاه در آن خود را بدون هیچ سانسوری نشان میدهد و میتوان تمایلات ناخودآگاه فرد را بطور کامل در آن مشاهده کرد. مثال: شما در خواب میبینید که در حال تعقیب شدن هستید. این تعقیب و گریز نماد اضطراب و ترس شما در دنیای واقعی است. با تحلیل این رویا، میتوانید به ریشههای اضطراب خود پی ببرید. سرکوب: سرکوب، فرایندی است که در آن، افکار و احساسات ناخواسته به اعماق ناخودآگاه رانده میشوند. گویی ذهن ما تلاش میکند تا از رویارویی با این افکار و احساسات ناخوشایند، خودداری کند.گاهی حتی به معنای فراموشی خاطرات ناخوشایند و بد و فراموش کردن تجارب منفی و یا یادآوری وارونه ی اتفاقات به شکلی که برای ما قابل پذیرش تر باشند. مثال: شما در دوران کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفتهاید. این تجربه ناخوشایند ممکن است توسط شما سرکوب شده باشد و در ناخودآگاه شما پنهان شده باشد. سرکوب این تجربه میتواند منجر به مشکلات روانی در شما در بزرگسالی شود. تداعی آزاد: تداعی آزاد، روشی برای کاوش در ناخودآگاه است. در این روش، فرد بدون سانسور و قضاوت، هر آنچه به ذهنش خطور میکند بیان میکند. گویی در این روش، به ناخودآگاه اجازه میدهیم تا آزادانه خود را بیان کند.فرد باید درین روش در راحت ترین وضعیت قرار بگیرد و کلمات و جملات حتی بی معنی که به ذهنش میرسد بیان میکند. مثال: در جلسه روانکاوی، از شما خواسته میشود که هر آنچه به ذهنتان میرسد بدون سانسور و قضاوت بیان کنید. شما ممکن است به چیزهایی فکر کنید که قبلاً هرگز به آنها فکر نکرده بودید. این افکار و احساسات ناخواسته، میتوانند سرنخهایی برای کشف ریشههای مشکلات روانی شما باشند. انتقال: انتقال، پدیدهای است که در آن، بیمار احساسات و افکار خود را به درمانگر منتقل میکند. گویی بیمار، درمانگر را در جایگاه والد قرار میدهد. مثال: شما ممکن است در روند روانکاوی حس عاطفی به روانکاو پیدا بکنید که درین صورت شما روانکاو را در جایگاه والد جنس مخالف(یا موافق) قرار دادید و و انتقال در مرحله ی ادیپی شکل گرفته و این میل عاطفی ریشه در مرحله ی ادیپی دارد. * مقاومت: مقاومت، تلاشی ناخودآگاه برای جلوگیری از کشف افکار و احساسات ناخواسته است. گویی ناخودآگاه ما از برملا شدن رازهایش هراس دارد و سعی میکند در برابر کاوش درمانگر مقاومت کند. افراد دارای انواع مقاوت هستند مانند مقاومت سایکوتیک و نوروتیک.برخی ازین مقاومت ها آنقدر شدیدند که ممکن است نتوان در مراحل اولیه به آن ها دسترسی داشت و باید ابتدا مقاومت های اولیه و سطحی تر را بررسی کرد تا مقاومت های عمیق قابل دسترس تر باشند. مثال: در جلسه روانکاوی، شما ممکن است ناگهان وسط جلسه و صحبت کردن درحالیکه جلسه طبق نظر شما ک خوب پیش میرود، احساس خستگی، اضطراب یا بیتفاوتی کنید. این احساسات میتوانند نشانهای از مقاومت شما در برابر کاوش درمانگر باشند. مکاتب روانکاوی روانکاوی در طول تاریخ خود شاهد ظهور مکاتب متعددی بوده است که هر کدام دریچهای نو به دنیای پیچیده ذهن انسان گشودهاند. مکاتب روانکاوی را میتوان از دو جهت بررسی کرد یکی از جهت نظری و بنیادی و دیگری از جهت درمانی و کاربردی. ما سعی میکنیم اول از جهت نظری و بنیادی مورد بحث قرار بدیم و بعد وارد بحث درمان در روانکاوی بشیم. از نقطه نظر های نظری و درمانی بطور کلی روانکاوی به چند مکتب اصلی تقسیم میشه که در اینجا توضیح کوتاهی میدیم. روانکاوی فرویدی تمرکز بر غرایز جنسی و کشمکشهای ادیپی: فروید معتقد بود که غرایز جنسی، به ویژه میل جنسی به والد جنس مخالف، نقش محوری در رشد شخصیت و بروز مشکلات روانی ایفا میکنند. کشمکشهای ادیپی، که به تقابل کودک با والد هم جنس در دوران طفولیت اشاره دارد، از جمله مهمترین مفاهیم روانکاوی فرویدی هستند.فروید این نقش غرایز جنسی را ب کل مراحل رشد روانی فرد بسط میدهد و ریشه ی تمام مشکلات روانی فرد معرفی میکند. مراحل رشد روانی: فروید، رشد روانی انسان را به پنج مرحله تقسیم کرد: دهانی، مقعدی، آلتی، تناسلی و نهفتگی. در هر مرحله، فرد بر یک منطقه حساس بدنی تمرکز دارد و نیازهای مربوط به آن منطقه را باید به طور سالم ارضا کند. ساختار شخصیت: فروید، شخصیت انسان را از سه بخش نهاد، من و ابرمن تشکیل شده میدانست. نهاد، بخش غریزی و اولیه شخصیت است که به دنبال ارضای نیازها و غرایز است. من، بخش منطقی و واسطه بین نهاد و واقعیت بیرونی است. ابرمن، بخش اخلاقی و وجدان شخصیت است که قوانین و هنجارهای جامعه را درونی میکند. به بیان ساده تر؛من تصمیم گیرنده ی نهایی بین نهاد و ابرمن قرار میگیره. روانشناسی تحلیلی یونگ: معرفی مفاهیمی مانند کهنالگوها و ناخودآگاه جمعی: یونگ، علاوه بر ناخودآگاه فردی، به مفهوم ناخودآگاه جمعی نیز اشاره کرد. ناخودآگاه جمعی، مخزنی از تجربیات و خاطرات مشترک بشریت است که در نسلها منتقل میشود. یونگ همچنین مفاهیم کهنالگوها را معرفی کرد که الگوهای رفتاری و شخصیتی ثابتی هستند که در ناخودآگاه جمعی انسانها وجود دارند. تاکید بر نمادها و رویاها: یونگ معتقد بود که رویاها و نمادها، دریچهای به سوی ناخودآگاه هستند و میتوان از طریق آنها به درک عمیقتر شخصیت و مشکلات روانی فرد دست یافت.یونگ همچنین معتقد بود که علاوه بر اینکه ناخودآگاه فردی خود را در رویاها نشان میدهد و غرایزش را آشکار میکند بلکه ناخودآگاه جمعی هم در رویا ها آشکار میگردد و همچنین میشود از تحلیل نماد ها در رویاهای فرد،کهن الگو های او را تحلیل و شناسایی کرد و شناخت کامل تری از ساختمان روانی فرد داشت. روانشناسی فردی آدلر: تاکید بر احساس حقارت و تلاش برای قدرت: آدلر، احساس حقارت و تلاش برای قدرت را به عنوان انگیزههای اصلی رفتار انسان معرفی کرد. او معتقد بود که افراد برای جبران احساس حقارت خود تلاش میکنند تا به احساس قدرت و برتری دست پیدا کنند.آدلر حس حقارت را منبع تمامی رفتار های انسان ها معرفی کرد و ریشه ی تمام مشکلات روانی انسان ها و همچنین بر نقش این احساس حقارت در روابط بین فرد و اجتماعی و تاثیر اجتماع و روابط بر احساس حقارت تاکید داشت و به این عقیده بود که میتوان با شناخت ریشه های احساس حقارت در روابط انسان ها به درمان مشکلات روانی انسان رسید. نقش سبک زندگی: آدلر، مفهوم سبک زندگی را معرفی کرد که به الگوی رفتاری و شخصیتی ثابت فرد در طول زندگی اشاره دارد. سبک زندگی فرد تحت تاثیر تجارب دوران کودکی و باورهای او شکل میگیرد.و همچنین آدلر تاکید زیادی بر روی تغییر سبک زندگی بر روی تغییر الگوی روابط و بهبود اختلالات روانی داشت و و با تحلیل سبک زندگی فرد در زمان حال،به باور ها و افکار فرد در کودکی میرسید. روانکاوی لاکانی: تمرکز بر زبان و ساختارهای زبانی: لاکان، معتقد بود که زبان، نقشی اساسی در شکلگیری هویت و شخصیت انسان دارد. او از طریق تحلیل ساختارهای زبانی، به بررسی ناخودآگاه و مشکلات روانی افراد میپرداخت.لکان زبان را همان ناخودآگاه میدانست و شناخت و بررسی زبان را دسترسی به ریشه های ناخودآگاه تعبیر میکرد.لکان معتقد بود که کاملا راه فروید را میرفت و خود را فرویدی میدانست اما انجمن روانکاوی بین المللی هیچ گاه کسانی که از روش های لاکان برای درمان استفاده کردند را بعنوان روانکاو نپذیرفتند. مفهوم
روانکاوی
دوران کودکی
احساس حقارت
سبک زندگی
مانا
من روانکاو و درمانگر تحلیلی هستم و اینجا نوشته های خودم رو به اشتراک میگذارم
دنبال کنید
شاید از این پستها خوشتان بیاید