مانا
مانا
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

دره ی خاموش فراموشی

نوشتن از دره ی خاموش فراموشی

ازین بدتر نمیشودکاش موضوع دیگری انتخاب می‌کرد این نویسنده ی خل وضع!

همیشه همین است.انگار عقل درست و حسابی هم ندارد.حتی یک وقت هایی از موجودات عجیب و غریبی می‌گوید که بعید می‌دانم اصلا وجود داشته باشند!

زنیکه دیوانه است!گاهی ساعت ها می‌نشیند و غم باد می‌گیرد و توان تکان خوردن هم ندارد و ازآن طرف گاهی آن قدر پر انرژی و با اعتمادبه نفس می‌شود که به دیوانه ها می‌ماند.

دوست دارم خفه اش کنم خنگ است بی مخ است هیچ چیز را نمیفهمد.

همه چیز را جا می‌گذارد همین خود من را میدانی چند شب است می‌خواهد بنویسد اما جا مانده و فراموش کرده است؟

رفته است دکتر اوهم بهش گفته است که مثل اینکه علاوه بر اینکه دیوانه و مجنون است اِی دی نمی‌دانم چی چی هم دارد ولی این قرص های دکتر هیچ تاثیری رویش نمی‌گذارد.

اصلا تو بگو من با همه اینها کنار بیایم.

با وسواس هایش چه بکنم؟

آن قدر موهایش را در حمام زیر دوش آب داغ محکم شانه می‌کند تا تک تک موها کنده شود اگر یک ماه دیگر مویی روی سرش ماند؟!

این تنها یک مورد از هزاران موردیست که وجود دارد و وای سرم درد گرفت از دست این ابله.

من میروم یک قرص آرام بخش بخورم شاید حالم بهتر شد فعلا...

آب داغازآن پرازین بدتراعتمادبه نفس
من روانکاو و درمانگر تحلیلی هستم و اینجا نوشته های خودم رو به اشتراک می‌گذارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید