در حال حاضر دو تئوری بزرگ درمانی شناخته شده که خیلی طبق تحقیقات بیشترین طرفداران رو بین مراجعین کلینیک های روانشناسی دارند بررسی کنیم.
اولیش رویکرد رفتاردرمانی شناختی یا همون cbt
و دومی رویکرد روانکاوی
البته بگم که فقط همین دوتا رویکرد درمانی نیستند و این دوتا هم انواع خاصی دارند اما بطور کلی این دو رویکرد یک رقابت خیلی قدیمی دارند که تا به امروز ادامه داره و تقریبا بقیه رویکرد ها زیر سایه ی این دوتا رویکرد هستند.
خب خواستم اول توضیح بدم هر کدوم رو اما متاسفانه در این نوشتار کوتاه نمیگنجه پس با ذکر نکات مثبت و منفی هر کدوم،سعی میکنم توضیح کوتاهی هم داده باشم.
روانکاوی:
_نکات مثبت:
_نگاه ریشه ای به مسائل و مشکلات عصبی و روانشناختی و درمان ریشه ای.
_در برگیرنده ی کل ساختار شخصیت فرد و بررسی ریشه های احساسات و افکار و رفتار مراجع
_کمک به اعتماد به نفس مراجع بدلیل اینکه اصولا درمان روانکاوی حل مساله و راهکار ارائه نمیده بلکه به مراجع در پیدا کردن راهکار و از بین رفتن اضطراب ها موانع فکری کمک میکنه.
_دردرمان روانکاوی وقت و زمان زیادی صرف جلسات و مراجع و تحلیل میشود
نکات منفی روانکاوی:
_درمان روانکاوی یک درمان معمولا بسیار طولانی و زمان بر است.
_درمان روانکاوی هزینه ی بسیار بالایی دارد
_در درمان روانکاوی معمولا برای اختلالاتی که ریشه های ژنتیکی در آنها قوی تر است مثل adhd و مانیک،تقریبا روانکاوی هیچ تحلیل متقاعد کننده ای ارائه نمیدهد زیرا اساسا هیچ جایگاهی برای درمان اختلالات ژنتیکی قائل نیست.
_رویکرد درمانی رفتاری شناختی cbt:
نکات مثبت:
_هزینه به مراتب کمتر و مناسب تر
_رویکرد عملگرا و به مراتب کوتاه مدت تر از روانکاوی
_توجه ویژه به اختلالات عصبی ژنتیکی و ارائه تمرین ها و روش های علمی مقابله با آنها
نکات منفی cbt:
_عدم پاسخگویی این روش درمان روی بیمارانی که اختلالات شدید دارند و یا علائم اختلالات آنها شدید تر است
_عدم پاسخگویی روی بیمارانی که دچار چند اختلال همزمان هستند
_تاثیر گذاری کوتاه مدت درمان
_عدم توجه به احساساتی که فرد تجربه میکند و توجه صرف به رفتارها و افکار فرد.
_ارائه ی راهکار های ثابت برای همه ی افراد.درصورتیکه تقریبا تمام اختلالات روانی بصورت یک طیف هستند و این یعنی هر فرد ممکن است یک اختلال را به شکلی خاص تجربه کند.پس ارائه ی راهکار ثابت برای همه افراد اصولا اکثر افراد را از درمان دور میکند.
_دوره های شناختی رفتاری بجای اینکه جلسات درمانی امن برای مراجعین باشند،تبدیل به کلاس های درسی تغییر رفتار ها میشوند و از حالت جلسات درمانی خارج میشوند.
خب من درینجا سعی کردم با توجه به تجربه ی خودم از هر دو رویکرد درمانی و همچنین مطالعاتم،یکسری خصوصیات مثبت و منفی بنویسم.
من سعی میکنم قضاوت اینکه کدوم رویکرد درمانی مناسب شماست رو با خودتون بذارم.
اگر دوست داشتید کامنت کنید: