تو ساختمون دانشکده بودیم وکلاس پزشکی قانونی و اخلاق پزشکی هر دوتاش با یه استاد داشتیم استادمون همیشه قبل از شروع درسش رو تخته سمت راست تیترای یکیشونو ردیف مینویسه رو اون یکی اون یکی درس رو رو تخته سمت راست خودکشی و اعتیادات بود همینکه شروع کرد تعریف خودکشی چیه و اینا یه دختره در کلاسو باز کرد و گف میشه یکی از بچه ها بیاد حال دوستم بده رفتیم پیشش پنیک کرده بود و دوستش گریه میکرد میدونستم ولی دوباره فهمیدم که چقد هنوز جامعه کم میدونه پنیک چیه از تموم اون آدمایی که اطرافش بودن واقعا نمیدونم چند نفر میدونستن چی ب چیه اولش استادمون هنوز ندیده بودش گفت خب زنگ بزنین ۱۱۵ ولی جالب بود بعد تموم شدن ماجرا و وقتی همه اومدیم سر کلاس تا دورش شلوغ نباشه گف من هم گفتم زنگ نزنید و بذارید راحت جیغ بکشه خودشو تخلیه کنه و من اونجا گفتم بابا اون لحظه که گفتی ما دیگ زنگ زده بودیم
امسال دوبار پنیک کردم من جیغ نمیزنم گریه میکنم و بقیه واکنشا ولی همیشه میترسیدم که تو محیط دانشگاه یا بیمارستان اتفاق بیوفته ب روانپزشکم گفتم گف یه چهارم کلونازپام همراهت داشته باش حس کردی شروع شده بخور سریعتر ارومت میکنه من اگه خودم جا دختره بودم ترجیحم بود ارژانس بیاد آرام بخش بم بده چون این اطرافیایی که من دورش دیدم هیشکدوم باهاش اونقد صمیمی نبودن بغلش کنن آرومش کنن حداقلش نصف روز بیشتر میخوابه تا آروم شه کاش بدونیم این حمله ها همش تقصیر زندگی پرفشارمونه و بلدش باشیم به دوستامون یاد بدیم جریان چیه تا اگه هرکی یه جایی اینجوری شد کنارش بمونن و آرومش کنن نه اینکه خودشونم گریه کنن بماند وقتی کنار کسی که دوسش داری هستی و پنیک میکنه تو هم میپاشی ولی اگه برات اتفاق افتاد فقط بغلش کن