مهدیه·۴ ماه پیشخیابونمن مینویسم ولی اون نوشته های درهم قرار نیست خونده شه نمیدونم ولی وقتی اینجا مینویسم شاید میخوام این خاطره ها گم نشن و بیشترشون هم راجب به…
مهدیه·۶ ماه پیشبلک لیستهیچ وقت دوس نداشتم آدما رو سیاه ببینم و همیشه خاکستری میدیدم ولی الان تو یه مرحله از زندگیم که شدیدا وجود بعضی آدما اذیتم میکنه و دوست ندار…
مهدیه·۶ ماه پیشکلاس زبان و ارسطویه دوره از عمرم رو کلاس زبان میرفتم جایی که خیلی کمکم کرد تا هرچی که مدرسه جای پوچی بود یه چیزهایی یادم بده یکی از استادام رو فراموش نمیکنم…
مهدیه·۷ ماه پیشخب که چی؟این سه ماهه استاژری داخلی تموم شد و توش یه سری آدما سخت گرفتن یه سریا هم کمک بودن چقد مریضا درد و دل میکردن و نخوام دروغ بگم از خستگی چقد…
مهدیه·۷ ماه پیشاز لحاظ قانونیسر همون جلسه پزشکی قانونی که نصف دومش اخلاق پزشکی ه استاد داره میگه اگه حکمش رو بنویسن سه ماه خب میشه کاریش کردولی اگه بنویسن سه ماه و یک ر…
مهدیه·۷ ماه پیشاین آهنگهسر کلاس پزشکی قانونی همیشه یه آهنگ بک گراند میذارم با موضوع هایی که استاد میگه قشنگ یه پادکست باحال در میاد براماین سری رو تخته مینویسهغرق…
مهدیه·۷ ماه پیشلوکمیکلینیک هماتو بودیم ،خب یه دختر ۲۲ ساله با لباس خشگل بلوچی با رنگای سوزن دوزی امروزی سوال میپرسم تا میرسم به اینکه تب داشته و کاهش وزن و ه…
مهدیه·۸ ماه پیشماریناامروز تو کلینیک غدد همینکه همش درحال چک کردن اینکه مریض جدید اومده بگیرمش و یا اینکه بیام داخل اتاق ویزیت تا ببینم استادنکته ای میگه یا نه…
مهدیه·۸ ماه پیشمرخصیبه زحمت تونستم دوروز مرخصی بگیرم با عذاب وجدانی که همگروهیام ممکنه کارشون زیاد شه تا ظهر خوابیدم چیزی که خیلی وقت بود ازش محروم بودم خستگی…
مهدیه·۸ ماه پیشتپ مایع پلوراستاد داشت مایع پلور مریض رو تپ میکرد پیرمرد لاغری بود آروم نشسته بود از نقطه هایی که رو پشتش بود معلوم بود باراولش نبود که دارن مایع ریه…