مهدیه·۹ ماه پیشخیابونمن مینویسم ولی اون نوشته های درهم قرار نیست خونده شه نمیدونم ولی وقتی اینجا مینویسم شاید میخوام این خاطره ها گم نشن و بیشترشون هم راجب به…
مهدیه·۱۰ ماه پیشبلک لیستهیچ وقت دوس نداشتم آدما رو سیاه ببینم و همیشه خاکستری میدیدم ولی الان تو یه مرحله از زندگیم که شدیدا وجود بعضی آدما اذیتم میکنه و دوست ندار…
مهدیه·۱ سال پیشکلاس زبان و ارسطویه دوره از عمرم رو کلاس زبان میرفتم جایی که خیلی کمکم کرد تا هرچی که مدرسه جای پوچی بود یه چیزهایی یادم بده یکی از استادام رو فراموش نمیکنم…
مهدیه·۱ سال پیشخب که چی؟این سه ماهه استاژری داخلی تموم شد و توش یه سری آدما سخت گرفتن یه سریا هم کمک بودن چقد مریضا درد و دل میکردن و نخوام دروغ بگم از خستگی چقد…
مهدیه·۱ سال پیشاز لحاظ قانونیسر همون جلسه پزشکی قانونی که نصف دومش اخلاق پزشکی ه استاد داره میگه اگه حکمش رو بنویسن سه ماه خب میشه کاریش کردولی اگه بنویسن سه ماه و یک ر…
مهدیه·۱ سال پیشاین آهنگهسر کلاس پزشکی قانونی همیشه یه آهنگ بک گراند میذارم با موضوع هایی که استاد میگه قشنگ یه پادکست باحال در میاد براماین سری رو تخته مینویسهغرق…
مهدیه·۱ سال پیشلوکمیکلینیک هماتو بودیم ،خب یه دختر ۲۲ ساله با لباس خشگل بلوچی با رنگای سوزن دوزی امروزی سوال میپرسم تا میرسم به اینکه تب داشته و کاهش وزن و ه…
مهدیه·۱ سال پیشماریناامروز تو کلینیک غدد همینکه همش درحال چک کردن اینکه مریض جدید اومده بگیرمش و یا اینکه بیام داخل اتاق ویزیت تا ببینم استادنکته ای میگه یا نه…
مهدیه·۱ سال پیشمرخصیبه زحمت تونستم دوروز مرخصی بگیرم با عذاب وجدانی که همگروهیام ممکنه کارشون زیاد شه تا ظهر خوابیدم چیزی که خیلی وقت بود ازش محروم بودم خستگی…
مهدیه·۱ سال پیشتپ مایع پلوراستاد داشت مایع پلور مریض رو تپ میکرد پیرمرد لاغری بود آروم نشسته بود از نقطه هایی که رو پشتش بود معلوم بود باراولش نبود که دارن مایع ریه…