در ابتدا با پیشنهاد مطالعه کتاب سایمون سینک ، با چرا شروع کنید ، استارت خورد .
اصرار برای خوندن این کتاب این بود که ما توی سطح جامعه ایی هستیم که نمیدونیم چرا داریم توی این مسیر میریم جلو ..
شاید یه زمانی به این نتیجه برسی که داری با رنجش سروکله میزنی ..
اینکه اگر چرایی یه چیزی رو بدونی با هر چگونگی میسازی ..
برای شروع اقتصاد رو به چهار فصل های طبیعت تشبیه کرد :
بهار اقتصادی ، تابستان اقتصادی، پاییز اقتصادی ، زمستان اقتصادی
چهارتا فصل اقتصادی داریم ، شما به عنوان کسی که داری مارکتینگ یاد میگیری باید به یاد داشته باشی همونجور که توی چهار تا فصل به مناسب آب و هوا لباس میپوشی و متناسب باهاش بیرون میری توی این چهار تا فصل اقتصادی هم باید به مناسبش کار کنی ...
تابستان : " تورم "
فصلی که همهی دنیا به چشم لذت بردن ازش نگاه میکنن
● سوال پیش میاد اینکه تورم خوبه یا بد ؟
خوبه به شرط اینکه نشه °۶۰ بندرعباس اذیتمون کنه ،گرمایی باشه که کیفشو ببریم ..
فکر نکن تورم همیشه وقتی که هست و رفتی پروژه گرفتی و فروختی هنرمندی ؛ خیر ایشون ترس از این داره که از دستت بده میاد باهات پروژه میبنده ... توی تورم همه میفروشن چون پول توی جیب بیشتر ..
بهار : " بحران "
قبل تورم بحران ، بهارهاست ..
مثل همین الانی که همه میگن که برج ۷ میخواد بازار بلند بشه یعنی انتظار اینو داری که تورم بشه و بازار بیوفته توی رونق میشه بحران ..یعنی خیزش بازار ، بازاری که میخواد بلند بشه ..
میاد توی تورم و تورم به یه حدی میرسه که نانوا محله هم میره سکه میخره، وقتی بازار به اینجا رسید باید بترسی ؛ چون میخواد بترکه ..
مثل اینکه میگن هر طوفانی یه آرامشی داره
تورم میگه هر کسی توی این موقعیت میتونه پروژه بگیره
حتی تورم به یه جایی میرسه که غیرقابل توجیح میشه به اصطلاح حباب شده و این حباب باید بترکه مثل تاولی که ترکیده ، میسوزه باید صبر کنی که کمکم خوب بشه ...
یعنی همه یه چیزی و خریدن توی تورم زیاد و الان میبینی کسی حاضر نیست اونو به قیمت قبل بخره ..
به قول معروف روی دستمون باد کرده و بازار دیگه میلی نداره که گرونتر بخره از جهتی تو هم میلی نداری زیر قیمتی که خریدی بفروشی ، حتی گاهی اوقات بازار امون نمیده و تو نمیتونی به قیمت خودت هم بفروشی ..
پاییز : " کسادی"
این میشه که ترمز رو میکشی و میری توی کسادی منتظر میمونی تا به قیمت خودت بفروشی ..و نمیای توی بازار مبادله کنی و دوباره شریان پول گم میشه ..
کجا گم میشه ؟ همه رفتن یه چیزی خریدن و پولی توی بازار نیست..
زمستان : " رکود "
یکم صبر میکنی ..و اگر سیاست های کلان اقتصادی نخواد تسهیل گری کنند وارد رکود میشیم ..
رکود این میشه که مشاور املاکی ۴ سال میشینه و هیچ مشتری نمیاد ..
یا این میشه که ۱۰ ماه میگذره و تو هنوز هیچ پروژه ایی نتونستی بگیری ، چون رکوده ...
همهی این توضیح ها برای این بود که بفهمیم توی همهی این فصل های اقتصادی شما باید یه سیاست و استراتژی داشته باشید ، که بتونی کار کنی و پروژه ببری جلو .. همه توی غالب اینه که ذهنمون باز تر بشه و از زاویه بالاتر به قضییه نگاه کنیم ..
مثال : چی شد که یهو اینقدر لوازم خونگی خریدنی شد ؟ لوازم خونگی شهرفرش / سرای ایرانی
● جواب: فهم بازار فهمیدند که اگر به یک نفر یه یخچال نقدی بفروشی ۴۰ میلیون بهش فشار میاد ولی اگر بهش یخچالی رو بفروشم با ۱۰ تا چک چهار تومنی نه تنها خودش بلکه حتی با آشناهاشون هم معرفی میکنند .. بهش میگن فهم بازار ..
● چی میشه که این اتفاق میوفته که میبینیم کل مارکت ها رو میگیره بعدم اجازه نمیده LG و SAMSUNG کار کنند ؟
ما یه چیزی داریم تو قاعده تجارت ایران و کشورهای دیگر شما به عنوان تولید کننده اگر بری به سران کشور بگی که من میتونم این محصول رو برای کل جامعه کشورم ساپورت کنم ، میتونی این اجازه رو بگیری که برندهایی که از خارج کشور وارد میشن ورود نکنند..
یعنی شما انحصار اون کار رو بگیری به شرطی که بتونی ساپورت کنی .. همینجوری نیست که شما بری بگی میتونم روزی ۲۰۰تا سایت بزنم .. اونا یه تیم دارند که ۸۰ تا آدم طراح دارند ، ۷۰ تا UI/UX کار دارند ، ۵۰ تا سئو کار دارند .. این از اینه که تونستند انحصار اون کار بگیرند .. یک فکر احماقانهی دیگه ایی که میکنند اینه که بابا اینا رانت داشتن رانت که نداشته باشی نمیتونی انحصار بگیری ..
پس اینجوری که اینا انحصار رو گرفتن و اگر شما بخواین تلویزیون Samsung ازش بخرین کی براتون میاره ؟ آقایی که توی بندرعباس سوار لنج میکنه میاره برات ۷ میلیون هم ازت میگیره تا نصف شب بتونه اصفهان بدست برسونه ..
چرا ؟ چون انحصار رو گرفتن و اجازه ورود برند خارجی رو نمیدند ..
قاعدهایی که شما به کره سفر کنی میبینی فرهنگش وجود داره و همه میرن ماشین کره ایی میخرن نه اینکه آلمانی نخرند.. ولی یک فرهنگی که حمایت از تولید کننده است ..
ما اینجا میگیم طرف رانت داره / رابطه داره / فلان داره ..
نه عزیز من مشاور بازاریابی خوب داره که میاد جامعه شناسی میکنند میاد میبینه مردم ایران که دستمزد ۷/۴۰۰ میگیره و ۶۷٪ مردم ایران قشر کارمند هستند. نمیتونه بره یخچالی بخره به قیمت ۶۰ میلیون نقد ،ولی اگر ۱۰ تا چکش کردی میخره.. به اصطلاح اومد توی زمستان پالتو رو تن یخچال کرد ..
یا مثل : شش ماه پیش که دلار روند نجومی رو میرفت ۱۲ تا ۳ ساعت برای رفتار مصرف کننده وقت گذاشتن به صورتی که ۱۲ صبح که میبستند تا فردا صبح .. دقیقا اون دلاری که افزایش پیدا میکرد ، روی درصد نقد و اقساطی شون فردا اتیکتها عوض میشد ..
مثل یه اصل توی حسابداری که میگه : وقتی تورم شدیده اگر شما مواد اولیه و قیمت نهایی ت رو تغییر ندی با سطح تورم انتظاری که وجود داره بعد از شش ماه میبینی مثلا ؛ شما UPVC میفروختی نه توی بانکت پوله و نه توی کارگاه ،
مواد اولیه نه UPVC داری ، ۵۰۰میلیون هم متضرر ..
سرمایه خودش خودش رو میخوره وقتی سوادشو نداشته باشی ..
پس اینا خودشون رو آپدیت کردند ..که شما میگی چرا هنوز نقد و اقساط کار میکنه ، داره میره جلو و هنوز هم سرپاست ، چون فهم داره ..
این هم قید شد : " که اکثر کسب و کارها تجربه میکنند و دلیل ورشکستگی خیلیا همینه .."
● ناموس کسب و کار چیست ؟
جواب : مدیریت کردن اعداد
هر آدمی که با شما با توکل برخدا ، امید به خدا صحبت کرد ازش دوری کنید .. چون ما یه اصلی داریم اون چیزی که ازش عددی نداریم نمیتونیم مدیریتش کنیم .
باید موجودی انبار داشته باشیم که بعد بتونیم ۲ برابر بفروشیم ، چرا ؟
چون یک کارفرمایی میگه من میخوام ٪۶۰۰ رشد کنم ! توام میگی چجور میخوای رشد کنی وقتی تولیدت اینجوریه، داری دست و پا میزنی !!
تمام این توضیحات برای این بود که به اینجا برسیم که پول هست ... وجود داره، میشه ماهی ۱۰۰ میلیون هم درآمد داشت باشیم ، به شرطی که یک سری آیتم ها رو رعایت کنی ..
اول از همه از تنها خوری فرار کنید ، ذات اینکار تیم محور _ چون پروژه است .
سه قسمت محصولات داریم :
. محصولات فیزیکی ( کالای فیزیکی )
دسته فروش خدمات : . خدمات ملموس ( کالای خدماتی ملموس )
. خدمت غیر ملموس ( کالای خدماتی غیر ملموس )
.
.
.