«بزرگترین امتیازی که میتوانید در طول زندگی از آن بهرهمند گردید این است که خود حقیقیتان باشید»
وگر تو پای نداری سفر گزین در خویش
چو کان لعل پذیرا شو از شعاع اثر
ز خویشتن سفری کن به خویش ای خواجه
که از چنین سفری گشت خاک معدن زر
این روزها بسیاری از مردم علاقهمند ورود به دنیای کریپتو هستند، اما تعداد کمی از آن ها میخواهند به درستی آموزش ببینند. اگر شما هم جزوی از علاقهمندان یادگیری هستید، این وبلاگ برای شماست! همانگونه که در ابتدا مشاهده کردید، این پست در رابطه با مبحث مهم روان شناسی فردی، اولین گام برای ورود به دنیای نامحدود ارزهای دیجیتال است. اگر مطالب پست را به درستی و با دقت مطالعه کنید، این پست قطعا تا سالها، چه در کریپتو و چه در زندگی شخصیتان کارآمد خواهد بود و بسیاری از گرههای شما را در مباحث مالی باز خواهد کرد.اگر در زمان یادگیری مسائل مختلف ارزهای دیجیتال، زمانی را به روان شناسی فردی اختصاص ندهید، بدانید که موفق نخواهید شد! حال چه آنچین بدانید، چه تکنیکال بلد باشید و چه مدیریت و...در حقیقت مطالبی که در ادامه خواهید خواند بسیار اهمیت دارند. خواهشی که از شما عزیزان دارم این است که بیشتر توجه کنید، بیشتر وقت بگذارید و بیشتر جستجوهایی در زمینه روان شناسی فردی انجام دهید.
موضوعات و مطالب بیان شده در این پست تماما با روان شناسی روز دنیا مطابق و از منابع معتبر است و ما فقط مقداری خاص تر از آنان، در آموزش عمل کردهایم. ممنون از شما عزیزان برای گذشتن از وقت گرانبهای خود، با تمرکز بخوانید و نوتبرداری کنید، قطعا علاقهمند و موفق خواهید شد!
اما حال که میدانیم مغز چنین قدرت هایی دارد؛ پس چرا اوضاع انقدر بده؟
من چرا انقدر باگ دارم؟ من چرا انقدر تله دارم؟ چرا نمیتوانم یک تصمیم درست بگیرم؟
دقیقا به خاطر همین قدرت مغز است! اما عوامل خارجی نیز دارد.
مدرسه و سیستم آموزشی، فرهنگ و خانواده، میخواهند همه بچهها را به یک شکلی که از نظر آنها «استاندارد» است در بیاورند و هیچ ارزشی برای فردیت و یکتا بودن هر فرد قائل نمیشوند. این گونه است که همه افراد دارای یک مجموعه خاص از مهارتها و علاقهها خواهند شد و همگی آجری دیگر در این دیوار میشوند. حتما اثر آجری دیگر در دیوار را از گروه پینک فلوید بشنوید و به ادامه مطالعه این مطلب بپردازید.
کریستیا براون، استاد روان شناسی دانشگاه کنتاکی میگوید: «وقتی فقط یک نوع اسباببازی پرورش مهارت را به نیمی از جمعیت تحمیل میکنید یعنی نیمی از جمعیت دارای یک مجموعه علاقه و مهارت خاص خواهد شد».
اگر دقت کنید عروسکی در دست خانومها میدهیم و ماشینی هم در دست آقایان و همیشه هم سوالی داریم که چرا اینها جنسیت زده میشوند؟!
دکتر جفنا جوئل، عصب پژوه، و همکارانش در یک مطالعه 1400 اسکن مغز را تجزیه و تحلیل کردند؛ آنها متوجه شدند مغز زنان و مردان از نظر «توزیع کل ماده خاکستری، کل ماده سفید و ارتباطهای عصبیای که بررسی کردند همپوشانی وسیع دارند». یعنی ما بیشتر از اینکه با هم تفاوت داشته باشیم به یکدیگر شبیه هستیم.
به تصویر زیر نگاه کنید، چه میبینید؟
مثلثها اشکالی سه ضلعی و دارای سه زاویه هستند که با اتصال هر سه نقطه در صفحه میتوان آن را شکل داد، پس چیزی که شما دیدید فقط تصور و ادراک شما از شکل بالا بود و در تصویر بالا هیچ مثلثی وجود نداشت! اما چرا مغز ما اشتباه کرد؟
اطلاعات به صورت مداوم، حتی در خواب، از حواس پنجگانه به مغز منتقل میشوند. مغز باید تمام اطلاعات جدید را دستهبندی کند، آن ها را به اطلاعات قدیمی ربط دهد و بر اساس آن ها پیشبینیهایی نسبت به آینده انجام دهد.
تمام اندامهای بدن برای ادامهی حیات به مغز وابستهاند و از آن فرمان میگیرند. از این رو مغز باید همزمان به تمام آنها و نیازهایشان رسیدگی کند. اما مغز چگونه اینها را مدیریت میکند؟
کاهش دقت برای افزایش سرعت در حفظ کارکرد اساسی خود
حذف جزئیات در تحلیل برای بهینگی مصرف انرژی در انسان
مغز میانبرهایی برای خود ایجاد کرده است که سریع تر به پاسخ خود برسد. این سرعت در بقا و پیشرفت انسان نقش اساسی داشته است.
ما هرگز نمیتوانیم نحوهی کارکرد مغزمان را تغییر دهیم اما شناخت این محدودیتها به ما کمک خواهد کرد تا آگاهانهتر تصمیم بگیریم و تا حد توان از دام این خطاها در امان بمانیم.
در تحریف شناختی واقعیتها به گونهای دیگر ادراک میشوند؛ مغز فرد او را متقاعد میکند به چیزی باور داشته باشد که حقیقت ندارد. معمولا برای محافظت از فرد در برابر افکار و احساسات منفی این اتفاق میافتد. خطاهای شناختی تحریفی منجر به پیدایش قوانین و فرضیاتی در ذهن فرد میشوند و او همواره در زندگی خود سعی میکند تا این قوانین و فرضیات را اثبات و تایید کند هرچند با موارد متناقض آنها مواجه شود نمیتواند دست از این قوانین بکشد چرا که انسان به طور طبیعی موارد غیرقابل پیشبینی را نمیپذیرد و دوست دارد فرضیات خود را تأیید کند.
مغز ما نسبت به برخی مسائل باورهایی دارد که در تصمیمگیری به آن جهت میدهد. مزیت این سوگیری در این است که سرعت تصمیمگیری را بالا میبرد اما معمولا در هر چیزی افزایش سرعت میتواند باعث کاهش دقت شود. این سوگیریها معمولا از دوران کودکی در فرد شکل میگیرند و همراه او میمانند، برای مثال کودکی که مورد سوءاستفاده جنسی قرار میگیرد، باور بیاعتمادی در او شکل میگیرد به نحوی که حتی در بزرگسالی تمام انسانها را غیر قابل اعتماد میپندارد.
اثر دانینگ کروگر، بر اساس تحقیقی کشف شد که افراد زیادی را از لحاظ تواناییهای استدلال منطقی، دستور زبان انگلیسی و حس شوخ طبعی، مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه جالب رسیدند که افرادی خود را بهتر از میانگین ارزیابی کردهاند که در واقع نتیجهای کمتر از میانگین کسب کردهاند. به عنوان مثال، افرادی که 12 درصد توانایی داشتهاند، میزان توانایی خود را 62 درصد در نظر گرفته بودند.
یک اختلال شخصیتی است که بر اثر آن، افراد میزان تبحر و تسلط خود در برخی حوزههای تخصصی را بیش از آنچه که واقعیت دارد، ارزیابی میکند.
افرادی که دانش کمتر از میانگین دارند، با دو مشکل به صورت همزمان مواجه هستند؛ نه تنها نتیجهگیریهای اشتباه دارند و بر اساس همان نتیجهگیریها خطاهای مکرری را مرتکب میشوند، بلکه به همین دلیل مشکل عدم توانایی خود را نیز درک نمیکنند و متوجه این عدم توانایی نخواهند شد.
داشتن اعتماد به نفس زیاد در همه جوامع، چنان مورد تقدیر و احترام است که افراد زیادی ترجیح میدهند به داشتن هوش یا مهارتهای گوناگون تظاهر کنند، ولی با یک نگاه واقعی خود را ارزیابی نکرده و با واقعیت رو به رو نمیشوند.
این افراد تنها در صورتی از این تصور اشتباه اولیه خارج میشوند که مطالعه بیشتری در همان حوزه داشته باشند. در این صورت درک میکنند که آن حوزه تخصصی تا چه حد گسترده بوده و میزان دانشها نسبت به آن موضوع تا چه اندازه کم است و باید چقدر تلاش کرد تا به تخصص در آن دست پیدا کنند.
در تصاویر زیر نمونههایی از منحنی یادگیری را میتوانید مشاهده کنید.
نوعی سوگیری شناختی است که ذهن مدام مایل است از برخی مسائل دائما چشمپوشی کند و اصطلاحا خودش را قایم کند. در این گونه مواقع فرد ترجیح میدهد سرش را مثل کبک زیر برف پنهان کند.
این اصطلاح را نخستین بار در سال 2006 به کار بردند. آنها در مطالعه رفتار سرمایهگذاران بازار بورس به این نتیجه رسیدند که وقتی بازار در موقعیت بدی قرار دارد، بسیاری از سهامداران از بررسی مداوم اخبار بازار و وضعیت سرمایهشان خودداری میکنند.
مانند چنلهای اخبار کریپتو که در ریزشهای کریپتو تعداد سینهای اخبارشان کم میشود و هنگام صعود دوباره بازار تعداد سینها بالا میرود!
این خطای شناختی سبب میشود فرد اطلاعات ضروری فراوانی را از دست بدهد زیرا ترجیح میدهد با آن اطلاعات کاری نداشته باشد. در نتیجه هم خود فرد دچار خطای بنیادی در قضاوتهایشان میشود و هم اعتماد دیگران را به تدریج از دست میدهد زیرا در جاهایی که لازم است یا حضور ندارد و یا واکنشی نشان نمیدهد.
افراد بهتر است که هیچ گاه خود را از دریافت اطلاعات محروم نکنند زیرا صرف داشتن از اطلاعات نمیتواند آسیبی به تصمیمات نهائی بزند.
نوعی سوگیری شناختی است که ذهن تمایل دارد رد و نشان یک ارتباط را در میان اجزای مجموعه پیدا کند در حالی که آن اجزا تصادفی گرد هم آمدهاند.
بر طبق تحقیقات وی این وهم ناشی از نیاز انسان به دوراندیشی است و در حقیقت با این کار میکوشد تا در مجموعهای از دادههای غیر مرتبط، ارتباطی معنا دار پیدا کند. کشف ارتباط یعنی پیشبینی پذیری بالاتر، قدرت پیشبینی بالاتر یعنی تقویت عاقبتاندیشی که همه اینها باعث میشوند که در بیارتباطی ارتباط ببینید و دچار خوشهانگاری شوید و الگوهایی را ببینید که در واقع وجود ندارند.
یک قمارباز ممکن است بعد از اینکه دو بار جفتشش میآورد به غلط تصور کند احتمال آن که در پرتاب بعدی هم جفتشش بیاید افزایش مییابد. قمارباز به راحتی میتواند دچار این وهم شود و شکستهای سنگینی بخورد در حالی که به راحتی میشود از دام خوشهانگاری گریخت.
این خطای شناختی زمانی را توصیف میکند که رویدادها و موفقیتهای مثبت را به شخصیت یا اعمال خود نسبت میدهیم اما نتایج منفی را به عوامل خارجی غیرمرتبط با شخصیت خود سرزنش میکنیم. تعصب خودخواهانه یک خطای شناختی رایج است که محققان را مجذوب خود کرده است و اگر نیمنگاهی بیاندازید متوجه میشوید که در ایران نیز افراد زیادی دچار این خطا هستند.
اما این سوگیری خود را در بازارهای مالی چگونه نشان میدهد؟ فرد هنگامی که تحلیلی از دیگران میشنود، اگر درست باشد که خود را تحلیلگر برتر و مشاور مالی و... میداند اما اگر این تحلیل اشتباه باشد و بازاری قرمز را مشاهده کند، فرد شروع به سرزنش دیگران میکند و آن موقع است که بد و بیراهها شروع میشوند و میبینید که همه را مقصر اصلی میداند و حتی به رئیس فدرال رزرو، جناب جروم پاول هم ناسزا میگوید.
جولیان راتر روان شناس آمریکایی، این مفهوم را برای اولین بار در سال 1954 بیان کرد.
در علم روان شناسی، مرکز کنترل برای توصیف احساس مسئولیت یک فرد در قبال رویدادهای زندگیاش استفاده میشود؛ اینکه او چقدر خودش، دیگران یا شرایط محیطی را مسئول رویدادهای تلخ و شیرین زندگیاش میداند.
کسی که مرکز کنترلش درونی است، رخدادهای زندگیاش را بیشتر حاصل تواناییها، کارها و اشتباهات خودش میداند؛ اما کسی که مرکز کنترلش بیرونی است، حوادث گوناگون زندگی را از دریچهای دیگر میبیند. او عوامل محیطی، شانس و رخدادهای تصادفی یا اقدامات دیگران را علت وقایعی میداند که در زندگیاش افتاده است.
شواهد علمی نشان میدهند که شیوه تربیت فرزند و تجربیات کودکی نقش مهمتری در شکلگیری این مرکز دارند. والدینی که فرزندان خود را مستقل بار میآورند و به آنها میآموزند که هر پیامدی با کردارشان ارتباط دارد، نقش مهمی در درونی شدن این مرکز ایفا میکنند.
تحلیل کیلویی چند؟
همه چیز دست صرافیها است، ما بازیچه دست آنها شدهایم! تحلیل کلان و آنچین چرت است! در آخر یک چیز دیگر میشود! برنامه زندگی ما را در اتاق فکرهای آمریکا نوشتهاند!
در کل همهچیز شانسی است، الکی تحلیل میکنید.
در کل برنامه ریزی در این مملکت فایده ندارد، همهچیز خارج از کنترل ما است.
در کل افراد لایق به آن چیزی که میخواهند نمیرسند، هرکس که به پول میرسد دزد است!
اگر به سختی تلاش کنید و خودتان را وقف هدفتان بکنید، به هر چیزی میتوانید برسید، چیزی به نام سرنوشت وجود ندارد، سرنوشت را ما مینویسیم.
اگر زیاد مطالعه کنید و خودتان را آماده کنید، در امتحانات نتیجه مطلوبی کسب میکنید، شانس چندان مهم نیست، هرکس بیشتر تلاش میکند شانس او بیشتر میشود!
شاید در کوتاه مدت تلاش شما نتیجه ندهد اما در بلند مدت، افراد به آنچه که لایقش هستند، میرسند.
مرکز کنترل یک طیف است. اغلب افراد جایی بین دو سر طیف قرار میگیرند.
همچنین نکته مهم دیگری که نباید از آن غافل شد این است؛ مرکز کنترل بیرونی الزاما بد نیست.
اشاره به باور یک فرد به توانایی خود برای اجرای رفتارهای لازم برای ایجاد دستاوردهای عملکردی خاص دارد.
باور فرد به تواناییهای خود (مهم نیست که حتی این باور درست یا اشتباه باشد) میتواند بر دستاوردهایی که در نهایت کسب میکند تأثیرگذار باشد.
اعتقاد ما به توانایی خود برای موفقیت در نحوه تفکر، نحوه عملکرد و احساس ما در مورد جایگاه خود در جهان نقش دارد.
انجام یک کار با موفقیت احساس خودکارآمدی ما را تقویت میکند. با این حال، عدم برخورد کافی با یک کار یا چالش میتواند خودکارآمدی را تضعیف کند.
شاهد بودن سایر افراد در انجام موفقیت آمیز یک کار، یکی دیگر از منابع مهم خودکارآمدی است.
زمانی را در نظر بگیرید که کسی حرف مثبت و دلگرم کنندهای گفته است که به شما در رسیدن به هدفی کمک میکند. گرفتن تشویق و تأیید کلامی از دیگران به افراد کمک میکند تا بر کمبود اعتماد به نفس غلبه کنند و در عوض بر تلاش خود برای انجام وظیفه متمرکز شوند.
شدت آشکار واکنشهای جسمی و روانی مهم نیست بلکه بیشتر نحوه درک و تفسیر آنها مهم است.
علاقه عمیقتری به فعالیتهایی که در آنها شرکت میکنند، نشان میدهند احساس تعهد قویتری نسبت به علایق و فعالیتهایشان شکل میگیرد به سرعت از شکست و ناامیدی بازیابی میشوند. مشکلات چالشبرانگیز را به عنوان وظایفی که باید بر آنها مسلط شوند میبینند.
به گفته انجمن روان شناسی آمریکا، درماندگی آموختهشده زمانی رخ میدهد که فردی به طور مکرر با موقعیتهای غیرقابل کنترل و استرسزا مواجه میشود، سپس وقتی کنترل در دسترس قرار میگیرد، آن را اعمال نمیکند.
در دوران کودکی، درماندگی آموختهشده اغلب در مدرسه ظاهر میشود. اگر کودکی به سختی درس میخواند تا بتواند در تکالیف مدرسهاش خوب عمل کند، اما در نهایت ضعیف عمل کند، ممکن است احساس درماندگی و ناامیدی کند.
مطالعهای در سال 2004 تأثیر درماندگی آموختهشده را بر آزمون دادن دانش آموزان بررسی کرد. هر کودک درگیر یکی از دو تست را انجام داد، اولی با سوالات بسیار دشوار و دیگری با سوالات ساده تر شروع شد.
کودکی که تلاش میکند تا خوب کار کند اما همچنان ضعیف عمل میکند، ممکن است در نهایت احساس کند که کنترلی بر نمرات یا عملکرد خود ندارد.
همانگونه که تاکنون به مطالب بالا توجه کردهاید؛ قبل از تصمیمگیری به کسب دانشهایی نیاز داریم تا بتوانیم در تصمیمگیری به درستی عمل کنیم، به طوری که بدون قرار گرفتن در تلههای شخصیتی و یا خطاهای شناختی، برای رسیدن به موفقیت در هریک از مراحل زندگی گام درستی برداریم.
امیدوارم مطالعه اینپست برای شما خواننده عزیز، مفید و کارآمد باشد و چه در زمینه کریپتو و چه در زندگی و رابطه، روزی گرهگشایی کند و زین پس قبل از تصمیم گرفتن، به این فکر کنید که نکند من درگیر تله های شخصیتی یا خطاهای شناختی شده باشم؟ امیدوارم راه خودتان را برای رسیدن به فردیت پیدا کنید و این پست کمکی به شما عزیران در این راه بلند بکند.
ارادتمند شما؛ ماهان نیروبخش