فلز آیفون، خنده ی ندانستن!
گُنگ بودن عنوان این متن، بنظرم کافی هست تا شما رو به فکر واداره. نباید توقع داشت که همه چی واضح و سرراست باشه وقتی به دستمون میرسه. یه جاهایی باید یکم دردسر کشید البته در حد ملایمش!
(هرچند قصد من اذیت شدن شما نیستش).
دو سال پیش بود توی کلاس جامعه شناسی عمومی، یه بحثی بود در مورد ارزش؛
آخر هم نفهمیدم که اون بحث به کجا رسید. اما من راجع بهش فکر کرده بودم و هنوزم فکر میکنم. اینکه ارزش، یه چیز ذاتیه؟ یا یه چیز نسبی هست؟ یعنی نسبت دادنی هست؟ یا که چی؟
من هنوزم جواب این سوال رو پیدا نکردم و از هرکی که می پرسم، جوابش تاحالا واسم قانع کننده نبوده! ولی شما حتما نظرتونو بنویسید در موردش بحث می کنیم!
اما یه چیزی رو بهش باور دارم. بازگشت به اصل! اینکه هرچیزی، درسته که هرلحظه با زمان در حال تغییر کردن هست، اما از یه جا به بعد، خیلی به اصلش نزدیک میشه؛ مثال فیزیکیش تاب هست؛ درسته که در حال رفت و برگشته اما با گذشت زمان میبینیم که توی یه جای خاص آروم می گیره(مثلا ۱ دقیقه طول بکشه که وایسه). حالا همین مثال رو واسه گوشی آیفون (iphone) بررسی کنیم. خب فرض کنین گوشی آیفون هم مثل اون تاب بعد از یه تایمی به اصلش برسه؛ مثلا ۱۰ سال. اون اصلش کجا میتونه باشه؟ مثلا در حدی برسه که فقط واسه تماس گرفتن بشه ازش استفاده کرد، یا تنها یه چند تا بازی ساده. بعد ۲۰ سال چی؟ احتمالا به عنوان یه جور کلکسیون خرید و فروش بشه. ولی بعد از ۵۰ سال چطور؟بعد از ۱۰۰ سال چی؟ من میگم بازگشتش به اصل اولیه ش که همون فلز سازندشه میتونه باشه. کمترین ارزش آیفون همون فلزشه، مگه خب نیست؟!
شما تا الانِ این متن احتمالا نخندیده باشین اما دوستم اون روز توی اون کلاس وقتی بهش گفتم ارزش ذاتی گوشیت تنها اون فلزش هست، به من خندید! (طبیعیه البته).
نظر شما چیه؟ نظرتونو توی کامنت بنویسید دوست دارم بدونم.
سقوطدرچرخهایبیپایان ( Falling into an infinite loop )