
من باور دارم زمین تخت است. باور دارم کارما وجود دارد. باور دارم ارتعاشات میتوانند آرزوهای ما را برآورده کنند. من حتی باور دارم که ماه تولد میتواند روی شکلگیری شخصیت آدمها تاثیر بگذارد. و…
راستش را بخواهید، باورهای ما اصلاً مهم نیستند؛ چیزی که اهمیت دارد، شواهد علمی است. تحقیقات علمی نشان میدهد که نه خردادیها سمیاند و نه فروردینیها مودی! هیچ ارتباط معناداری بین ماه تولد و ویژگیهای شخصیتی وجود ندارد.
پژوهشهای معتبر بارها ثابت کردهاند که آنچه شخصیت ما را میسازد، ترکیبی از ژنتیک، محیط زندگی، تربیت و تجربههای فردی ماست، نه موقعیت ستارهها در زمان تولد. لزومی ندارد همیشه دنبال پیدا کردن الگو و ارتباط باشیم. دنیا به آن اندازه که فکر میکنیم، الگومند و منظم نیست. از طرف دیگر، شخصیت انسان هم آنقدر ساده و سطحی نیست که با یک تفسیر آبکی بتوان تمام زوایای پیچیدهاش را کشف و معنا کرد. اگر بخواهیم ابعاد شخصیت را واقعاً بشناسیم، باید سراغ روشهای علمیتر و دقیقتر برویم.
به عنوان مثال، مدل علمی «پنج عامل بزرگ شخصیت» (Big Five Personality Traits)، که نتیجه سالها تحقیق و آزمون است، تصویری دقیقتر و قابل اعتمادتر از شخصیت انسان ارائه میدهد:
گشودگی به تجربه (Openness)، وظیفهشناسی (Conscientiousness)، برونگرایی (Extraversion)، سازگاری (Agreeableness) و روانرنجوری (Neuroticism).
این مدل، بارها در پژوهشهای تجربی تأیید شده و پشتوانه علمی محکمی دارد.
اما باور به استرولوژی (Astrology) بیشتر از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، ریشه در نیاز ما به معنادار کردن دنیا دارد. باید فرق گذاشت بین چیزی که به آن باور داریم و چیزی که واقعاً وجود دارد. ما باید تفاوت میان «باور داشتن» و «واقعیت داشتن» را بدانیم. اگر به ارزشهای علمی پایبند باشیم، باید بپذیریم که حقیقت، مستقل از خواستهها و آرزوهای ماست. دنیا برپایهی قوانین طبیعی میچرخد، نه براساس تفسیرهایی که ما از ستارهها و صورتهای فلکی میسازیم. درنتیجه، نه باور من مهم است و نه باور شما!
با احترام؛ مهدی روزبه.