به نام خدا
چند وقتی بود که با سایت ویرگول آشنا شدم و تصمیم گرفتم بنویسم. از دبستان به شدت به نوشتن علاقه دارم. تاثیری که نوشتن روی ذهن آدما میذاره رو، خیلی زیاد راجع به خودم احساس می کنم.
اما مشغله ی درس ها بهم اجازه نمی داد،
البته یه مساله ی دیگه برام این بود که چی بنویسم؟ که امشب فهمیدم باید چکار کنم و.. بالاخره شروع کردم=))
تصمیم گرفتم با نوشتن خلاصه ی کتاب هایی که می خونم شروع کنم. اینطوری با یه تیر دو نشون زدم، هم کتاب خوندم، هم نوشتم.
البته هدفم از همین کتاب خوندن هم، (بگذریم از فایده های کتاب و افزایش اطلاعات و ارامش ذهن)، تقویت حوصلست. هممون کم حوصلگی عجیبی رو توی این دوران(کرونا) تجربه می کنیم. الانم که تابستون شده قطعا این موضوع قراره تشدید بشه. هرچند که من از قبل مشکل کمبود حوصله رو داشتم.
خلاصه که گفتم چی بهتر از این که هم کتاب بخونم هم بنویسم و این دوتا کار باعث شن یکم برنامه ریزیای روزانم منظم تر بشه.
البته الان که دارم اینو می نویسم و اولین کتاب رو هم خوندم و قراره تو پست بعد خلاصشو بنویسم، هم پروژه طراحی کامپایلر دارم که هفته دیگه باید تحویل بدم، هم دوره ی PHP کوئرا کالج رو باید تا 50 روز دیگه تموم کنم و گواهینامش رو بگیرم، هم دارم بورس یاد می گیرم(امروز اولین روز تجربم تو بورس بود :دی)، هم قراره زبان بخونم و یسری ازین جور چیزا. ولی خب چیزی که زیاده وقت هدر رفته. :))
راستی چون حوصله خوندن کتاب رو ندارم هم چنان، و فکر می کنم خوندن خلاصه کتاب کم لطف تر از خود کتاب نیست و صرفه جویی در وقته، خلاصه می خونم و برداشتم رو از کتاب می نویسم. خلاصه رو هم احتمالا اکثرا از سایت بوکاپو می خونم.
در نهایت خوشحالم که ویرگول یه بستری شد برام که سرگرمی مورد علاقم رو پیش ببرم و امیدوارم بهش پایبند باشم.