Mahshiid
Mahshiid
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

ترانه ای ممنوعه

به تو از تو می نویسم، به تو ای همیشه در یاد
ای همیشه از تو زنده لحظه های رفته بر باد
وقتی که بن بست غربت، سایه سار قفسم بود
زیر رگبار مصیبت بی کسی تنها کسم بود
وقتی از آزار پاییز برگ و باغم گریه می کرد
قاصد چشم تو آمد، مژده روییدن آورد


به تو نامه می نویسم ای عزیز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو، گم شد و به قصه پیوست

ای همیشگی ترین عشق در حضور حضرت تو
ای که میسوزم سراپا تا ابد در حسرت تو


به تو نامه مینویسم نامه ای نوشته بر باد
که به اسمت چو رسیدم قلمم به گریه افتاد
ای تو یارم روزگارم، گفتنی ها با تو دارم
ای تو یارم از گذشته یادگارم


به تو نامه می نویسم ای عزیز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست

در گریز ناگزیرم گریه شد معنای لبخند
ما گذشتیم و شکستیم پشت سر پل های پیوند
در عبور از مسلخ تن عشق ما از ما فنا بود
باید از هم می گذشتیم برتر از ما عشق ما بود
ای تو یارم روزگارم گفتنی ها با تو دارم
ای تو یارم از گذشته یادگارم


به تو نامه می نویسم ای عزیز رفته از دست
[ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست...]

آهنگشعرترانهموسیقیممنوعه
[still filling the void...]
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید