ویرگول
ورودثبت نام
Maedeh
Maedeh
خواندن ۹ دقیقه·۴ سال پیش

چرا برنامه‌‌ریزی‌های شما در سال 99 محکوم به شکست است؟

تا به حال چقدر راجع به برنامه‌ریزی و اهمیت اون توی زندگی از بقیه شنیدین؟ تا به حال چند ساعت رو صرف برنامه‌ریزی کردین؟ چند بار شده که از برنامه‌ریزی منصرف بشید و فکر کنید آدمی نیستید که بتونید طبق برنامه‌ پیش برید؟ اگر حداقل یک بار توی زندگیتون برنامه ریزی کرده باشید اما نتیجه نگرفته باشید، حتما از حس بدی که با خودش به همراه داره آگاه هستید. حس این که به کاراتون نرسیدید، علیرغم اینکه ساعت‌ها وقت برای برنامه‌‌ریزی گذاشتید می‌تونه خیلی عذاب‌آور باشه، کسی مثل من که توی زندگیش همواره با برنامه‌های شکست خورده روبرو بوده این مسئله رو خوب درک میکنه. اما خب چه چیزی این وسط غلطه؟ آیا ما افرادی هستیم که ساخته نشدیم برای طبق برنامه پیش رفتن یا برنامه غلطه؟!

زمانی که شروع کردم برای کنکور درس بخونم، ساعت‌های زیادی رو صرف برنامه‌ریزی به روش‌های مختلف کردم. از اپلیکیشن‌های مختلف استفاده کردم، از مشاورهای توانایی کمک گرفتم، مقاله‌های زیادی خوندم، سایت‌های زیادی رو زیر و رو کردم و به طور کلی خیلی تلاش کردم برنامه‌ای بنویسم که بتونم بهش عمل کنم. اما متاسفانه هر تلاش جدید برای چند روز کوتاه موفقیت‌آمیز بود ولی بعدش یک شکست جدید با خودش به همراه داشت. بعد از اون پام به دانشگاه باز شد، بعد از اون مدیریت کردن کارای دانشگاه به همراه پروژه‌هایی که باید سر موقع انجام میشدن سخت‌تر و سخت‌تر شد برای همین تصمیم گرفتم برای یک بار هم که شده، به خودم اعتماد کنم و از شکست‌های متعدد درس بگیرم. برای نوشتن این مقاله هم دقیقا روزی انگیزه پیدا کردم که دیدم یک ماه از زمانی که روش جدیدی واسه برنامه‌ریزی پیش گرفتم گذشته اما خبری از شکست نیست، پس تصمیم گرفتم نتیجه اون همه شکست رو بنویسم تا شاید بقیه هم بتونن استفاده کنن :)

کی راجع به من بیشتر می‌دونه؟

برای برنامه‌ریزی ممکنه از آدم‌های مختلفی کمک بگیرید، گاهی ممکنه موثر باشه گاهی هم بی‌فایده. اما یک چیزی واضحه، اونم این‌که هیچ مشاوری، زندگی شما رو زندگی نکرده؛ هیچ سایت و مقاله‌ای ویژگی‌های شخصیتی شما رو نمیدونه و به طور کلی هیچکس نمیتونه از خودتون به شما نزدیک‌تر باشه. اون سایت‌ها و مشاوره‌ها و همه تلاش‌هایی که انجام میشن تا شما به برنامه‌ریزیاتون برسید، یک حفره بزرگ دارند، یک نقص قابل توجه؛ اونم بی‌توجهی به شخصیت مخاطب اون مقاله‌ست. هرکس متناسب با تیپ شخصیتی خودش با یک مدل برنامه‌ریزی راحت‌تره، برای یک نفر برنامه‌ریزی طبق ساعت‌ها مفیدتره، برای دیگری برنامه‌ریزی طبق کارهایی که باید انجام بشند.

یک نفر روزانه برنامه‌ریزی کردن رو موفق‌تر میدونه، دیگری برنامه‌ریزی هفتگی براش پربازده تره. مهم نیست که شما چه روشی رو برای برنامه‌ریزی انتخاب می‌کنید، مهم اینه خودتون باهاش راحت باشید، مهم اینه حس کنید میتونید باهاش زندگی کنید، نه اینکه لحظه به لحظه ازش رنج ببرید. جوری برنامه‌ریزی کنید که خودتون حس می‌کنید مفیدتره، قطعا موثرتر از چهارچوب‌هایی هست که دیگران براتون تعریف می‌کنند. گاهی اوقات شکستن چهارچوب‌ها بهترین لطفیه که میتونید به خودتون بکنید.


وقتشه دفتر و بردارین و خودتون دست به کار شین :)
وقتشه دفتر و بردارین و خودتون دست به کار شین :)


ولی خب تمام مواردی که بالا ذکر شد به این شرط هستند که شما شناخت درستی از خودتون داشته باشید، وقتی اون شناخت نباشه میتونید بیش از پیش به بیراهه برید و درگیر طوفان فکری اطرافتون بشید. بنابراین خودشناسی اینجا خیلی مهمه. شما وقتی خودتون رو درست بشناسید میتونید بفهمید معمولا چه مودی دارین و متناسب با حالتون چطوری باید برنامه‌ریزی کنید. شما وقتی از توانایی ذهنی خودتون خبر داشته باشید و بدونید روزانه پتانسیل چند ساعت کار مفید رو دارید میتونید برای ساعات مفید روز به درستی برنامه‌ریزی کنید. پایه‌های اساسی یک برنامه‌ریزی موفق، خودشناسیه. اما چطوری به این خودشناسی در زمینه برنامه‌ریزی برسیم؟

همه برنامه‌های موفق نسخه بتا دارند

معمولا اکثر اپ‌ها نسخه بتا دارند. نسخه بتا یه نسخه آزمایشییه که منتشر میشه تا باگ‌هاش پیدا بشه، تا کاربرا از تجربه خودشون و انتظاراتشون برای تولیدکننده‌ها بگن و اپ رو به نسخه بهتری تبدیل کنند. بنظرم برنامه‌ریزی هم از این قاعده مستثنی نیست. توی بازه های مختلف زندگی، متناسب با حجم کار یا فراغت ممکنه برنامه‌ های مختلفی نیاز داشته باشید. هر برنامه ممکنه یه باگ کوچیک داشته باشه که باعث بشه بازده به مرور زمان بیاد پایین. ولی اگر یک هفته به صورت آزمایشی برنامه رو اجرا کنید چی؟ نسخه بتا به شما کمک میکنه که اطلاعات ارزشمندی راجع به خودتون و شخصیتتون به دست بیارید.

مثلا من متوجه شدم ساعت هفت شب به بعد عملا بازده ندارم و باید اون ساعات رو به کارایی که تمرکز کمتری احتیاج دارند اختصاص بدم. یا مثلا فهمیدم بازه‌های تمرکز دوساعته برای من زیاده و فرسودگی به همراه داره، یا اینکه من نیاز دارم تو طول هفته یک روز رو به خودم اختصاص بدم و کتاب بخونم و پادکستایی که دوست دارم رو گوش کنم، در غیر اینصورت کل هفته بعد بازده نخواهم داشت. فهمیدم من نمیتونم بگم هفته آینده هر روز از ساعت هشت الی یازده روی کد زدن اپلیکیشنم وقت میذارم، برای بعضیا شاید کارساز باشه، اما من نیاز به تنوع دارم، نیاز دارم یه روز ساعت هشت تا یازده کد بزنم، یه روز دیگه همون ساعت رو مقاله بخونم، روز بعدش همون ساعت به کارای دانشگاه رسیدگی کنم.

همه این اطلاعات و اطلاعات ارزشمند دیگه‌ای که ممکنه خودتون به دستش بیارید، مسائلی هستند که میتونن به موفق شدن برنامه‌هاتون کمک کنند، در حالی که امتحان نکردنش، میتونه ساعت‌ها برنامه‌ریزی رو نابود کنه. خودشناسی علم ارزشمندیه، و یکی از فوایدش پر ثمر بودن برنامه‌ریزی هاست.

نسخه بتا برنامه خودتون رو بنویسید، بخشای پر بازده رو نگه دارید و روی بقیه‌شون یه ضربدر بزرگ بکشید :)
نسخه بتا برنامه خودتون رو بنویسید، بخشای پر بازده رو نگه دارید و روی بقیه‌شون یه ضربدر بزرگ بکشید :)


کار عمیق

کار عمیق یک مفهوم تقریبا نوظهوره، برای آشنایی بیشتر باهاش می‌تونید پادکست deep work رو از بی‌پلاس بشنوید، اما فعلا با یک توضیح ساده میریم که ببینیم آقای نیوپورت توی کتاب کار عمیقش چه مسئله‌ای رو داره به ما گوشزد میکنه.


کال نیوپورت، نویسنده کتاب کار عمیق :)
کال نیوپورت، نویسنده کتاب کار عمیق :)

لینک پادکست : کار عمیق

کال نیوپورت قصد داره توی کتاب کار عمیق از یه مفهوم تازه ای رونمایی بکنه و ایده‌ش اینه که تو میتونی خودت رو زجرکش کنی و روزانه بیش از چهارده پونزده ساعت کار کنی، اما فقط 4 ساعتش کار مفید و به درد بخوره. در حقیقت مهم نیست روزانه چقدر بیشتر از بقیه کار میکنید، نهایتا اون ساعت مفیدش چهار ساعته، بقیه‌ش فقط آسیب رسوندن به خودتون و زمان ارزشمندتونه. بنابراین به نظرم شما هم خودتون رو خسته نکنید. ممکنه بتونید تو طول یک روز ساعت‌های زیاد مشغول به کار باشید، اما کار مفیدی انجام نمیدید، و از طرفی با از دست دادن زمان برای تفریح، خودتون رو فرسوده میکنید. و روحی که فرسوده‌ست نمیتونه پا به پای شما تا روزای آخر برنامه‌ریزی قدم برداره، یه جایی رهاتون میکنه و مجبورتون میکنه برنامه‌ریزی رو رها کنید.

طبق کتاب کار عمیق بهترین کاری که می‌تونید بکنید اینه که کارا رو دو دسته کنید، یکی اونایی که به تمرکز بالا نیاز دارند مثل مطالعه درسی، کد زدن، نوشتن یک مقاله خوب و ... و یکی کارهایی که به تمرکز کمتری نیاز دارند، مثل چک کردن ایمیل‌ها، خوندن اخبار و ... اینطوری میتونید از زمانتون استفاده بهینه بکنید و توی هر بازه زمانی اختصاصی بازده به مراتب بالاتری داشته باشید.


برنامه‌ریزی واقع‎‌گرایانه یا آرمانی؟

روزایی که سرگرم شکست خوردن بودم، یه مسئله خیلی نقش موثری ایفا می‌کرد، حالا اون چی بود؟ این بود که حال من وقتی داشتم برنامه‌ریزی می‌کردم با وقتی که داشتم اجراش می‌کردم متفاوت بود. گاهی اوقات چون چند روز پشت سر هم از پس کارام برمیومدم، خیلی آرمانی هفته‌های بعد رو برنامه‌ریزی میکردم، اما گاهی اوقات هم ناامید بودم و همین خاطر کارهای کمتری رو تنظیم می‌کردم.

اما هیچ یک از این روش‌ها درست نیست. همونظور که بالاتر هم گفتم باید متوجه بشید به طور میانگین روی چه مودی هستید، اگر همیشه پرکار بودید ساعت کاری کم ممکنه بعد از یه مدت خسته کننده باشه، یا برعکس اگر کم کار بوده باشید، ممکنه فشار زیاد باعث بشه نتونید برنامه رو ادامه بدید.


مفاهیمی که بالا گفتم، همشون یک سری تجربه شخصی بودند. مواردی که تونستند به من کمک کنند و برنامه‌ریزی‌های من رو توی مسیر درستی قرار بدند. همونطور که خودمم بهش باور دارم، هیچ برنامه و هیچ توصیه‌ای نمیتونه برای همه مفید باشه. بنابراین ممکنه این توصیه‌ها رو بخونید، بهشون فکر کنید و اجراشون کنید اما جواب نگیرید. اشکالی نداره، بنظرم همه افراد میتونند منظم و هدفمند باشند، بجنگید، کوتاه نیاید و روشای خودتون رو برای برنامه‌ریزی پیدا کنید. اما حواستون باشه، برنامه‎‌ریزی یک مهره حیاتی توی زندگی ماهاست. وقتی که نداشته باشیمش، مهم نیست سال 99 باشیم یا هر سالی، ما ها محکوم به شکست در مسیر حرفه‌ایمون خواهیم بود. شاید امسال اتفاق نیوفته، اما مطمئنا بدون برنامه‌ریزی اوضاع مدت طولانی‌ای بر وفق مراد نخواهد موند.

وقتی روشای خودتون رو برای برنامه‌ریزی پیدا کردید، بیاید زیر این پست کامنت بذارید و من رو هم در جریان جزئیات برنامه‌های قشنگتون بذارید. آدمیزاد چیزی فراتر از تجربه‌هایی که شخصیتش رو شکل میدند نیست، نترسید، پرواز کنید، سقوط کنید، شکست بخورید، تجربه کنید و در نهایت اوج بگیرید :)


برنامه ریزیروانشناسیموفقیتسال 99برنامه نویسی
Android developer, Psychology Enthusiast , Bookworm , Podcast Lover
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید