دیشب قبل از اینکه بخوام چراغ رو خاموش کنم گفتم یه چنتا موزیک گوش کنم و بعد بخوابم. از تصنیف قلاب و شتک شجریان تا دارک پردایس لانا گوش دادم. این وسط یه جمله تو یه آهنگ واقعا حس اینو داد که بهم برق سه فاز وصل کنن. جمله هم این بود؛
«هنوزم از خودم میپرسم، من گوزن رو کشتم یا اونا به من گفتن»
در ظاهر خیلی جمله عجیبی نیست اما در کل جملهی ویران کنندهای میتونه باشه. معمولا تو همه فرهنگها گوزن یه معنی خاصی داره. از وقار، زیبایی، پاکی و ... بگیرید تا استواری رو این چیزا. یه جملهای هست که من نمیدونم اولین بار کجا شنیدم و چی شد شنیدم اما از اون جملههایی هست که همیشه یادم میمونه و اونم اینه که، اگه میخوای به گوهر درونت دستیابی از گوزن درونت سوال کن.
وقتی همهی اینارو کنار هم میذارم اون جمله معنی میده که خودم، خودمو نابود کردن یا اونا بهم گفتن دیگه نابود شدی؟
خب این الان اصلیترین سوالی که از دیشب تا همین امروز ذهنم درگیرش شده و یه جورایی به طور کامل بهمم ریخته. خیلی راجع به جواب به این سوال فکر کردم، خودم یا اونا. حقیقت جفتشه.
شاید استارت نابودی خودم و ریدن به زندگیم از تصمیمات خودم بود. موقعی بود که اسلحه رو گرفتم سمت گوزنم ولی اینقدری بیشعور نبودم که خیلی راحت ماشه رو گوزن بکشم. شاید حتی دیر، شاید حتی وقتی که به درد نمیره دیگه فهمیدم دارم گوزن رو میکشم اما این دقیقا همون جایی بود که بهم گفت آلردی زدی گوزن رو کشتی. هر بار که تلاش میکردم به اون گوزنه برسم با این حرف که خیلی وقته گوزن رو کشتی روبهرو میشدم. حالا بعد از چند سال میبینم جدی جدی گوزن مرده. لاشهی گوزن رو هر روز میبینم و به خودم فحش میدم چه کاری بود که با خودت کردی پسر؟