Mardetanha
Mardetanha
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

بی‌طرفی،‌ گوهری گم‌شده

چرا بی‌طرفی؟ چرا باید همچین موضوعی انقدر مهم باشه که لازم باشه راجع بهش نوشته بشه و بحث‌های زیادی صورت بگیره، قبل از ورود به بحث و گفتگو میخوام یک نقل از دزموند توتو نقل کنم که هیچوقت نباید یادمون بره.

If you are neutral in situations of injustice, you have chosen the side of the oppressor. If an elephant has its foot on the tail of a mouse and you say that you are neutral, the mouse will not
appreciate your neutrality.
اگر در برابر بی‌عدالتی بی‌طرف باشید، شما طرف ظالم رو گرفتید. اگر یک فیل پاش رو روی دم موشی گذاشته باشه و شما بگید که من بی‌طرف هستم، موش قدردان بی‌طرفی شما نخواهد بود.

بی‌طرفی در عین ظاهر ساده‌اش در واقعا خیلی پیچیده است، خیلی‌ها معتقدن واقعا بی‌طرفی در دنیای واقعی وجود نداره. شما ذاتا بالاخره نسبت به هر موضوعی حب و بغض و ... دارید. چند وقت پیش یک مقاله جالب میخوندم از لری سنگر هم‌موسس ویکی‌پدیا در مورد بی‌طرفی، خیلی خوب به ابعاد قضیه پرداخته بود. تصمیم گرفتم نسخه فارسی اون رو هم ایجاد کنم شاید نور امیدی بتابونه به دل‌های ما. نوشته سنگر ماهیتا در مورد بی‌طرفی در دانشنامه‌است اما اون رو می‌تونیم به صورت کلی تعمیم بدیم به هرکسی که چیزی می‌نویسه. نویسنده تو این مقاله میخواد بگه ما تو دانشنامه نویسی (خبر نویسی و گزارش نویسی ...) بیشتر باید نقل کننده صرف باشیم و قضاوت رو به مخاطب بسپاریم، در برابر مبحثی که طرح میکنیم امانت داری کنیم و غرض ورزی نکنیم‌.

چرا بی‌طرفی ؟

به عنوان یک نوجوان معمولا دانشنامه‌ها، روزنامه‌ها و کتاب‌های درسی را بررسی می‌کردم همواره به دنبال غرض ورزی ها و تعصب ها بودم. دریافته بودم که نویسنده‌ها تنها یک طرف مباحث را نشان میدهند، گویی که تمام حقیقت در همان طرف قرار دارد. معمولا در همه بحث‌ها بخش‌های مهم و صادقانه‌ای‌بود که طوری با آنها برخورد می‌شد که گویا وجود نداشتند. به عنوان مثال یک نویسنده دایره المعارف در زمانی که اختلاف نظر وجود داشت و تصور می‌شد که باید از منابع عینی برای بیان حقایق استفاده کند یا اینکه نویسنده قرار بود طیف وسیعی از نظرات را منصفانه بیان کند و هر موضوع بحث برانگیزی به عهده من گذاشته شود تا خودم تصمیم بگیرم، این نویسندگان در تلاش برای متقاعد کردن من بودند. چه سو استفاده از قدرتی!
بعدها در زندگی فرصت شروع یک دانشنامه برایم فراهم شد، برای تلاش در راستای ایجاد بی‌طرفی بسیار مشتاق بودم. خشم من نوجوان نسبت به نویسندگان و ویراستاران که به طور شرم‌آوری متعصب بودند، در سیاست بی‌طرفی نوپدیا، که به نوبه خود به سیاست‌های ویکی‌پدیا تبدیل شد، نمود پیدا کرد.

در این مقاله، من از بی‌طرفی به عنوان سیاست ارجح برای برخی از انواع نوشته‌ها دفاع خواهم کرد. نوشته‌های بی‌طرف را تعریف می‌کنم، چهار استدلال را به نفع نوشتارهای بیطرف طرح می‌کنم، و برخی انتقادات رایج را رد خواهم کرد. انتقادات در سراسر این مقاله در پس‌زمینه پنهان شده‌اند، پس اجازه دهید قبل از شروع، به احترام آن کلاه از سر بردارم. من تصدیق می‌کنم که بی‌طرفی و تلاش برای آن ملال‌آور است. دستیابی به بی‌طرفی تا وقتی که تعصب تبدیل به هنجار شده و هنجار باقی‌خواهد موند سخت است مگر اینکه به عمد ریشه‌کن شود.

ممکن است بی‌طرفی هدف یک نویسنده باشد اما نیل به آن بسیار دشوار است. نویسندگان بی‌طرف باید بر موضوع خود تسلط یابند و ذهنیت منصفانه‌ای داشته باشند.در غیر این صورت، آن‌ها بدون شک غرض ورزی و تعصب را بروز خواهند داد.

بنابر تجربه من، بی‌طرفی به آسانی به به دست نمی‌آید، بلکه مبحثی است که باید روی آن تمرین شود. برخی از ما حتی به نظر نمی‌رسد که درک درستی از این مفهوم داشته باشیم، یا آن را با عینیت اشتباه می‌گیریم یا سعی می‌کنیم علمی عمل کنیم، یا در تلاشیم تا میانه همه بحث‌ها را بگیریم و یا اینکه سعی می‌کنیم موضع رسانه‌‌های بزرگ را تکرار کنیم.

حتی اگر ما حالت ایده‌آل درک بی‌طرفی را درک کنیم، --درک کردن بی‌طرفی معمولا دستیابی به آن را آسان‌تر می‌کند-- و نوشتار ما با موفقیت بی‌طرفانه خواهد بود، دیگران ممکن است آنچه که ما به دست آورده‌ایم را اشتباه درک کنند. ممکن است متعصب‌ها فکر کنند که ما نسبت به"طرف دیگر" (‏یعنی طرف مقابل)‏ نرم هستیم یا حتی به نفع آن جانبدارانه عمل می‌کنیم. نویسندگان بی‌طرف حتی ممکن است متهم به"تعادل اشتباه" شوند، با وجود این، ممکن است به نظر برسد سیاست بی‌طرفی بیش از ارزشی که دارد دردسرساز است.

علاوه بر این، همه با بی‌طرفی موافق نیستند. تعصب ‏به معنای ارتباط مستقیم و یک طرفه ‏طرفداران (ماله‌کش‌های) خود را دارد. برخی ادعا می‌کنند که بی‌طرفی فقط دشوار نیست بلکه در واقع غیرممکن است. برخی حتی فراتر می روند و ادعا میکنند بی‌طرفی در بسیاری موارد اشتباه و یا توجیه ناپذیر است.

من مخالفم. نظرتان چیست اگر بگویم در صورتیکه شما مغرضانه در حال نوشتن یک دانشنامه و مقاله هستید، کار شما در واقع یک بی‌اخلاقی است و کاری که می‌کنید با تبلیغات هم تراز است؟ میگویید مسخره است؟ ولی حقیقت دارد، و در ادامه در این رابطه توضیح خواهم داد.






ویکی‌پدیانوشتندانشنامهاینترنتآموزش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید