یادم میاد یه بار تو دوران دانشگاه واسه اولین بار تو عمرم منو کردن کاپیتان یه تیم تو زنگ ورزش. خیلی احساس خوبی داشتم چون همیشه دلم می خواست یه بارم من کاپیتان بشم. بازی شروع شد و تیم ما یک گل خورد. رسیدیم به دقایق آخر من صاحب توپ بودم پشت 18 و یک دفاع جلوم. تنها چیزی که می دونستم این بود که واااقعا دلم می خواد گل بزنم! واسه همین یهو از همونجا شوت کردم و توپ از لای پاهای دفاع سریع رد شد و دروازبان غافلگیرانه گل خورد. انقدر لذت بردم ازین گل که هنوز با گذشت 11 سال یادم مونده.
من کلا آدم کمال طلبی بودم و همه چی باید با مقدمات و اصولی انجام میشد. تا اینکه هرچی بزرگتر شدم دیدم که خیلیا ضعیفتر از من یه کارایی رو دارن انجام میدن و به جاهای خوبی هم رسیدن! مجموعه ای از این مشاهدات و استفاده از دوره ی آموزشی مفید کمال طلبی منفی دکتر شیری باعث یه تغییر بزرگ در من شد. الان حدود یک ساله که خیلی دو دوتا چارتا نمی کنم واسه انجام بعضی کارا و سریع انجامش میدم. قبولم می کنم که کارم نقایصی داره ولی فهمیدم که بخش بزرگی از یادگیری در حین انجام کار اتفاق میفته. مثلا من که کارم ساخت ویدیو هست کارم رو منتشر می کنم و از دیگران فیدبک می گیرم تا بهتر بشم. در حین این فرایند هم چیزای جدیدی یاد میگیرم که قبلا فکرش رو هم نمی کردم.
حالا می خواستم بگم که گاهی مثل اون مسابقه که من چیزی برای از دست دادن نداشتم، تنها کاری که باید بکنی اینه که با جرات تمام شوت کنی. اگه یه نفر رو دوس داری بهش رو در رو بگو ازت خوشم میاد به این دلیل و آن دلیل. اگه یه کاری رو مدتهاست می خوای انجام بدی و منتظری شرایط اوکی بشه، تعلل بسه دیگه شوت کن، انجامش بده، قرار نیست کن فیکون بشه! در اکثر اوقات نهایتا یه اشتباه کوچیکی کردی که منجر به یادگیریت شده. تنها حیطه ای که این شوت کردن رو پیشنهاد نمی کنم چون خودم ضربشو خوردم، راه اندازیِ یک کسب و کاره یا وارد شدن با کله تو یه رابطه. این مسائل انقدر بزرگن که نیاز داره قبلش خوب فکر و بررسی انجام بدی و برنامه ریزی داشته باشی. اما وقتی برنامه ریزی کردی و همه ی ابعاد موضوع رو سنجیدی، فردا دوباره به چرایی ماجرا فکر کردن کار عبثیه و منجر به در جا زدن میشه. یک بار که تصمیم به کاری گرفتی دیگه دوباره بررسیش نکن. برو جلو مثل یه فوروارد مثل یه کاپیتانی که تیمش زندگی خودشه و گاهی جراتمندانه شوت کن و موفقیت رو طلب کن. اشتیاقتو به دنیا نشون بده تا دروازه ها برات باز بشن.