من هستم و یک عشق پاک در قلبم ...
وقتی تو باشی زندگی برایم زیباست عاشقی برایم با معناست...
وقتی تو باشی قلبم بی آرزوست...
ای تنها آرزوی من در لحظههای تنهایی...
وقتی تو عزیز دلم باشی، همدمم باشی، سر پناهم باشی...
طلوع آفتاب برایم آغاز یک روز پر خاطره دیگر با تو است...
وقتی تو باشی عشق در وجودم همیشه زنده است، میتپد قلبم تنها برای تو و میگذرد لحظهها به یاد تو...
و میماند برای همیشه یک عشق جاودانه در قلبهایمان...
وقتی تو گل من باشی، باغچه خشک قلبم بهاری میشود...
این دل از عطر و بوی تو پر از محبت و صفا میشود...
وقتی تو عشق من باشی این چشمها برای دیدن تو بی قرار و بی تاب میشود...
حضور تو در کنارم تنها آرزو میشود...
وقتی تو همدمم باشی دیگر تنهایی با من بیگانه میشود...
غم و غصههای دنیا در قلبم فراری میشوند...
وقتی تو باشی؛ من نیز هستم، زیرا تو درون قلبم هستی...
وقتی تو باشی، وقتی تو همه زندگیم باشی، این دل فدای قلب مهربانت میشود...
چشمهایم همیشه منتظر دیدن چهره ماهت میشود...
ای تو که بی تو بودن برایم خواب همیشگی است
پس با من باش...
ای عشق جاودانهام بیا تا با هم بخوانیم ترانه عاشقانهام را که برای تو سرودهام...
تو باش عزیز دلم، باش عشقم، باش تا دنیا برایمان بهشت همیشگی شود...
باش تا طوفان وجودم در کنارت آرام بگیرد...
دمی کنارم بنشین تا گذر عمرم متوقف شود...
تو هستی، برای من هستی تا آخرش...
همه هستیام هستی ...!