ویرگول
ورودثبت نام
مریم مهدوری
مریم مهدوری
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

تولدی دوباره!

سلام امروز تولدم بود. راستش سال گذشته چنین روزی تصور نمی‌کردم نظرم درباره سال آینده این باشه اما باید اعتراف کنم سال ۴۰۱برای من سالی سرشار از سوءتفاهم بود و در یک تضاد شدید شناختی افراد قرار گرفتم و دیگه خیلی سخت میتونم به هرکسی اعتماد کنم. همیشه مقام دوست با مقام رفیق جایگاهش برای من متفاوت بوده من همیشه رفیق رو چند پله بالاتر دونستم، در تمام مدت تلاش کردم دلی نشکنم که همیشه ازم بقیه راضی باشند اما این بدترین روش ممکن بود و باعث شد در سال گذشته اونقدری از لحاظ روحی تحت فشار باشم و بغض کنم و بشکنم که تصورش برای خودم مشکله! گاهی خودم خورده شیشه‌هامو کنارهم چسبوندم! منم مثل خیلی از آدم‌ها برای نگه داشتن آدم‌هابی که برام باارزش بودن و دوستشون داشتم تلاش کردم و با هربار تلاش تیکه‌ای از وجودم به عنوان غرور کنده میشد و عزت نفسم مدام کمتر! این روند باعث شد عده‌ای به خودشون اجازه بدن مدام دلم رو بشکنند بارها شکستم و لبخند زدم بارها با حرفها و رفتارها خنجر تو قلبم فرو رفت و دم نزدم فقط چون برام مهم بودن اما یادم نبود آدم‌ها اصلا به فکر تو نیستن براشون مهم نیست با کارها و رفتارشون چه بلایی سرت میارن و فقط با هر حرکت عزت نفس تو رو هدف میگیرن. بارها قضاوت شدم و بارها پشت سرم حرفها به ناحق زده شد که اگر حق و درست بود جلوی روم گفته میشد نه پشت سرم و من هربار فقط سپردم دست خدا چون دفاع بیشتری نداشتم. امسال یک درس بزرگ برای من داشت هیچ کس کامل نیست هیچ کس نمیتونه ادعا کنه رفتار فوق العاده عالی داره، من یاد گرفتم آدما به اندازه‌ای که ادعا میکنند خوب نیستن فهمیدم نمیشه برای انسانی که نمی‌خواد بفهمه منظوری رو رسوند. از همه مهم‌تر فهمیدم هیچ انسانی هرچقدر هم خوب، ارزش اینو نداره از اولین‌های خودت براش مایه بزاری و روی چارچوب‌های خودت پا بزاری. من ياد گرفتم که به جای ناراحت بودن، توضیح دادن، دلیل آوردن و بحث کردن با آدمایی که میخوان از زندگیم برن، یک بار برای آخرین بار بغلشون کنم و بگم:

ممنون بابت خاطره‌های خوب و بدی که برام ساختی، وقتي كه باهام گذروندي و چیزای مختلفی که بهم یاد دادی.

بعدم با لبخند براشون دست تکون بدم و بگم:

“به سلامت”

چون زندگي بهم ثابت كرده كه آدما اگر بخوان بمونن حتی اگر هزار تا دلیل برای رفتن داشته باشن، بهانه‌ واسه موندن رو پیدا میکنند و اونایی هم که بخوان برن دنبال کوچکترین بهونه برای رفتن هستند.

حالا کنار همه اینها مشکلات دیگه زندگی رو هم اضافه کنید. امسال از اهدافی که دوست داشتم عقب افتادم و بارها نزدیک بود جا بزنم اما هربار به عشق اون هدف ۱۱ساله از جام بلند شدم. درسته عقب افتادم ولی با شناختی که از مریم درونم دارم دوباره رو پا میشم و این بار به رویاهام رنگ رسیدن میزنم. مهم نیست الان کجام مهم نیست الان تو چه سطحی از زندگیم هستم مهم اینه از یک چیزی مطمعنم اونم اینکه چرخ و فلک دنیا همیشه یه شکل نمیچرخه. روز منم میرسه فقط امیدوارم تا اون روز ارزش های انسانی که الان برام مهم هستن رو هم چنان حفظ کرده باشم و هربار با رسیدن به جایگاه بالاتر دچار غرور و تکبر نشم. امروز برای من سرآغاز تولدی دوباره است.

مرسی که تا اینجا همراه من بودید.

عزت نفسرشد شخصیآستانه تحمل
شرح حال یک مهندس تازه کار (مهندس بعد از این)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید