سلام :)
آب و هوا! اولین چیزی که با شنیدن این کلمه یادم میاد ، هوای آلوه تهرانه ؛ پر از آلاینده ، پر از کثیفی و قطعا پر از بیماری!
هوای دل خیلیامون شده مثل هوای تهران ؛ چرک و کثیف ، بی هیچ شادیی ، بی هیچ مهربونیی و حتی
آره ، بیماری ، بیماریای روحی که همشون اسم ندارن! بعضی از بیماریا فقط واسه خودمونه ، مثلا بیماری من بی دوستیه!
آره ، بی دوستی! من توی دنیای واقعی در باطن هیچ دوستی ندارم! در باطن دوستی ندارم ولی در ظاهر کلی دوست جون جونی دورمو گرفتن.
نمیدونم ، شاید مشکل از منه! شاید من دوست خوبی نبودم که اونا نیستن!
دوستای من هیچ کدوم اونجوری که من میخوام نیستن ؛ من دوستی میخوام که وقتی از ناراحتیام بهش میگم به جای اینکه بشینه باهام گریه کنه با مسخره بازیاش کاری کنه که همه ی غصه هامو فراموش کنم.
نمیدونم چنین دوستی اصلا وجود داره یا نه ، ولی من به چنین دوستی واقعا نیاز دارم! (یکی مثل خواهرم! Hน๓๓iຖງ๖ir໓ همیشه همین جوری بوده ، البته بگما بعضی وقتا خیلی رو مخه :|)
آب و هوای دلم؟! ابریه ، بارونی ؛ بارونی که اینطور که بوش میاد به این زودیا قرار نیست تموم شه! شایدم سیلابی بشه و افکارمو با خودش ببره...
کاش آسمون دل هممون به زودی آفتابی شه.
به امید رنگین کمون بعد از بارون ?
یاعلی :)
خب خب خب ، سلام سلام!
ببخشید یکم از فاز چرت و پرت نویسی دراومدم! مثل اینکه بعضیا همون چرت و پرت نویسی رو دوست دارن! چشم منم به نظرشون احترام میذارم و هر چند وقت یه بار یه چرت و پرت مینویسم ??
همین دیگه!
یاعلی :)