ویرگول
ورودثبت نام
🍒 𝓐𝓵𝓫𝓪𝓵𝓸𝓸
🍒 𝓐𝓵𝓫𝓪𝓵𝓸𝓸خدایامادلمان‌روشـن‌است‌به‌اشـک‌شوقِ‌بعدازاندوه‌ها :)💚
🍒 𝓐𝓵𝓫𝓪𝓵𝓸𝓸
🍒 𝓐𝓵𝓫𝓪𝓵𝓸𝓸
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

وی پس از سالها به ویرگول بازگشت!

سلااااااام (اینو پرانرژی بخونید!)

چطورید؟ چه خبر؟ چیکارا میکنید؟

یه مدتی نبودم ولی نه بخاطر درس (البته متاسفانه!) بلکه بخاطر این که سرم به طرز عجیبی شلوغ بود! بعد از کنکور کلی اردو رفتم ، کلی باشگاه رفتم (حقیقتا با دو تا باشگاه توی یه روز قشنگ عوض اون ماه هایی که بخاطر کنکور نرفتم باشگاه دراومد!) و کلی چیزای دیگه!

یه دفعه دلم خواست بنویسم ، خیلی وقته که ننوشتم (وی خودش میداند که نویسنده خوبی نیست ولی خبببب!)

شهدای گمنام ، داخل مسجد جمکران :)
شهدای گمنام ، داخل مسجد جمکران :)

آقا خلاصه که این چند وقت به طرز عجیبی زود و خوش گذشت ؛ دو تا اردو رفتم و چیزای جالب و آدمای جالب تری توشون دیدم ، نتایج فرهنگیان اومد و قبول نشدنم یکم واسم سنگین بود ولی خب از اونجایی که حقیقتا تفریحی ثبت نام کرده بودم به خودم تشر زدم:

-خیلی واسش خونده بودی که انتظارم داشتی دربیای؟ بشین سرجات غر نزن!

گفتم حالا تراز تیر میاد خوشحالم میکنه ولی خب اون از اینم بدتر! البته ناگفته نماند که تراز امتحان نهاییم بدجور توی پرم زد ولی خب با قدرت به زندگی ادامه دادم. 🥲😂

رتبه ها که اومد ، از بین همه ی روزا بدترین بود ، انگار آب داغو ریختن رو سرم. تا اون موقع به امید اینکه تخمین رتبه ها اشتباهه زنده بودم و یه دفعه بووووم! حالم خراب شد واقعا میگم. انتظارشو نداشتم ولی خب دیگه کاریش نمیشد کرد ، من آدم پشت موندن نبودم و امسال واقعا باید تموم میکردم کارو ، حالا تا اون موقع یه تحقیقاتی کرده بودم ولی به طور جدی تر ادامش دادم!

اولویت اولم که مشخصا با خوش‌بینی خیلی زیاااااد داروسازی بود ولی حالا نوبت بقیه رشته ها بود‌.

از شیمی شروع کردم ، بعد از کلی تحقیق فهمیدم واسه ارشد توی کاربردی دستم بازتره ، پس اولویت دوم شد شیمی کاربردی ، بعدشم محض و....

حالا فکر نکنید و.... خیلی زیاد بود کلا ۲۲ تا کد رشته زدم که در واقع بیشترش یه رشته بود ولی دانشگاه های مختلف و روزانه و شبانه و...

نتایج اومد و بمب دوم حقیقتا! انتظارم این بود حداقل شهر دیگه ای دربیام ولی حتی اونم نشد!

شیمی کاربردی دانشگاه (شهر خودمون) | روزانه | نوبت اول

آدما بعد از اعلام نتایج چند دسته شدن:

۱. دسته اول آدمایی بودن که انتظارشون از من زیاد بود همش میگفتن چرا یه سالم نمیمونی؟ حیفه و اینجور حرفا!

۲. دسته دوم آدمایی بودن که از نتیجه راضی نبودن ولی خب میگفتن پشت موندنم خوب نیست ، حالا ان‌شاءالله دانشگاه های بهتر برای ارشد و دکتری!

۳. دسته سوم اونایی بودن که میگفتن باریکلااااا دراومدی دانشگاه دولتی!

۴. و اما امان از آدمای دسته چهارم ، آدمایی که میخوان هرجور که شده بهت احساس ناکافی بودن بدن ، نمیدونم از این کار چی بهشون میرسه واقعا!

آقا خلاصه که بعد از همه ی این حرف و حدیثا من بالاخره امروز رفتم ثبت نام و الان بطور رسمی دانشجوام! (خدا بخیر بگذرونه 😂)

دوستان این شما و این دانشکده شیمی!
دوستان این شما و این دانشکده شیمی!

الان راستش بعد از اون همه ناامیدی و ناراحتی حس آزادی دارم ، حس میکنم یه باری از روی دوشم برداشته شده و از امشب میتونم راحت بخوابم!

امیدوارم دوران دانشجویی از اون دوره هایی باشه که بعدا بگم یادش بخییییر!

ببخشید خیلی سرتونو درد اوردم 🥴😂

فقط خیلی دلم میخواست از این حس بعد از همه ی این اتفاقات بنویسم! امیدوارم حوصلتون بکشه بخونید!

یاعلی :)

پ.ن: یه پست جدا باید درمورد اردو ها بنویسم ، حقیقتا واسم جذاب بودن!

پ.ن : این تابستون تجربه های خوبی کسب کردم ، از داشتنشون خوشحالم!

پ.ن : اینو بعد از اومدن کارنامه سبز میزارم چون به یه چیزی پی بردم ، نوشته بودم که انتظار داشتم دانشگاه شهر دیگه ای در بیام (منظورم خوارزمی کرج بود) و فکر میکنید چی شدهههه؟ بلهههه این جانب دانشگاه خوارزمی رو بعد از شهر خودشون زدهههه ، یعنی به احتمال زیاد واقعا درمیومدم ولی خب روی کد رشته شهر خودمون وایستاده 😔😂

خلاصه که آقا خدا توی اینجور مواقع بطور جدی با من شوخیش میگیره (یه دفعم از این شوخیای خدا یه پست مینویسم 😂)

دانشگاه دولتیدوران دانشجوییحال خوبتو با من تقسیم کن
۱۰
۱۱
🍒 𝓐𝓵𝓫𝓪𝓵𝓸𝓸
🍒 𝓐𝓵𝓫𝓪𝓵𝓸𝓸
خدایامادلمان‌روشـن‌است‌به‌اشـک‌شوقِ‌بعدازاندوه‌ها :)💚
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید