Mason
Mason
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه ؛بچه های خاص خانهٔ خانم پریگرین

چالش کتابخوانی طاقچه


? معرفی کتابِ "بچه های خاص خانهٔ خانم پریگرین"

?نویسنده؛ رنسام ریگز نويسنده‌ی اهل کشور آمریکا
?مترجم؛ پیمان اسماعیلیان
?ناشر؛ پیدایش
?مشخصات؛ رمان، فانتزی، وحشت و داستان خارجی.
تعداد صفحات کتاب 580 ص هست.
و قیمت چاپی کتاب 185تومان.

?خلاصه کوتاه کتاب؛

راوی و شخصیت اصلی داستان نوجوانی آمریکایی هست بنام جیکوب پورتمن، تک فرزند، شانزه ساله که همراه پدر و مادرش زندگی می کنه.
جیکوب پدر بزرگی بنام آبراهام پورتمن داره که در یک شهرکی به تنهایی زندگی می‌ کنه، آبراهام همیشه برای نوه اش داستان هایی از زندگی خودش تعریف می کنه، از دوران جنگ، جدایی اجباری که از خونوادش در دوران نوجوانی داشته و به جزیره ای در خاک بریتانیا رفته.
داستان هایی که پدربزرگ بازگو میکنه خیلی افسانه ای، تخیلاتی و ترسناک هستن و جیکوب در کودکی همه ی اون هارو باور می کنه و به نوعی در ضمیر ناخودآگاهش حک میشن ولی بعدا جیکوب در نوجوانی به قصه هایی که پدر بزرگش برای اون تعریف کرده شک میکنه و فکر می کنه اون بهش داستان هایی ساختگی تعریف کرده نه واقعی.
یعنی همان قصه هایی که شامل هیولاها و موجودات ترسناکی هستند که در یک جزیره ی دور افتاده و ترسناک زندگی میکنند.
بعد از مرگ دل خراش پدربزرگ پورتمن، هیچکس نحوه‌ی مرگ او که جیکوب تعریف می کنه رو باور نمیکنه و همه و حتی پلیس و دکتر جیکوب هم فکر میکنن که اون تخیلاتی شده و به دلیل فشار حاد عصبی ناشی از مرگ پدربزرگش، ماجرا ها رو به شکل خاصی و رؤیایی تعریف میکنه.
و بالاخره جیک قانع میشه که حق با بقیه هست و اون دچار فشار عصبی بوده ولی آبراهام قبل از مرگش حرف هایی به جیک میزنه و همچنین با پیدا شدن مدارکی در خانه ی آبراهام، جیک قانع میشه که شاید داستان های پدربزرگش واقعی بوده و خونوادش رو قانع میکنه که به جزیرهٔ کرن هولم برن و...

کسانی که داستان رو مثل من دوست داشتن بگم که جلد دوم و جلد سوم این کتاب هم موجود هست!


?بریده هایی از کتاب ؛

«ماه در آسمان نبود و حرکتی جز حرکت ما دو نفر لای بوته ها وجود نداشت، با این حال انگار می دانستم که چه موقع و به کدام سمت پرتو چراغ قوه ام را بچرخانم. تنها برای یک آن نور چراغ روی صورتی افتاد که انگار یک راست از دل کابوس های بچگی ام بیرون آمده بود. چشمانش وسط مایعی سیاه رنگ شناور بود. صرابه های رشته رشته از گوشش به سیاهی زغال از پیکر گوز کرده اش آویزان بود و دهان گشادش با زاویه ای نامعمول و غریب گشوده بود و انبوهی از زبان هایی شبیه مار ماهی های دراز از آن بیرون زده و می لولیدند. من فریادی کشیدم و آن موجود در جا برگشت و گریخت که موجب شد بوته ها آشفته شوند و توجه ریکی هم جلب شد.»

«انگار یک نفر دکمه سکوت دنیا را زده بود. یعنی مرده بودم؟»

?پیشنهاد من؛
کتاب واقعا جذاب و خوندنی هست و پیشنهاد میکنم بخونین ولی توصیه میکنم با این ترجمه اصلا نخونین و با یه ترجمه دیگه بخونین چون یکسری کلمات بکار برده نویسنده که میشد کلمات ساده تری استفاده بشه.

این یادداشت برای شرکت در چالش کتابخوانی طاقچه هست.


https://taaghche.com/book/21705


چالش کتابخوانی طاقچهکتاب خوانیداستان خارجیرمانمعرفی کتاب
کتاب!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید