ویرگول
ورودثبت نام
معصومه آقانسب
معصومه آقانسب
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

کاغذ قضاوتت نمی‌کنه- 19 بهمن


هاجر گفته بود روزی 300 کلمه رو کاغذ بنویس. می‌خوام بعضی از کاغذیا رو که نوشته خواهند شد اینجا هم بذارم. دروغ چرا هِی فِس فِس یه ماهه می‌خوام شروع کنم؛ ترکیب کمال‌گرایی، اهمال‌گرایی و اِل و بِل یقه‌مو ول نمی‌کنه، فقط بعضی وقتا زورم می‌چربه از زیر دستشون جیم می‌شم.

پس بیخیال بریم سراغ شِرتی‌ترین حالت نوشتن.

وقتایی که از خواب بیدار می‌شم، مخصوصا تو چند ماه اخیر یهو بعد یکی دو ساعت خوابی که دیدم یادم می‌یاد و بعد چند ساعت دوباره محو می‌شه! با خودم گفتم خب فعلا بیام همین موضوع رو خفت کنم.

شب بود. بی ‌هدف تو یه مکان غریب راه می‌‌‌‌رفتم. کجا؟ برای دیدن کی؟ نمی‌دونم؛ ولی اون فضا رو دوست داشتم. یه جا نشستم. آدما غریبه بودن. بعد از نشستنم فضا دیگه خالی نبود، به مکان تبدیل شده بود، پر از آدم. دیگه داشتم لا به لای غریبه‌ها چهره‌های آشنا می‌دیدم.

حالا دیگه جلوم یه آشنای سال‌های دور که دیگه غریبه بود نشسته بود و بین من و کسی که با هر دوی ما آشناست، سربرگردونده بود و داشت نگام می‌گرد ولی چشام توان نگاه کردن به اون رو نداشتن و سمتش برنمی‌گشتن..

بله می‌دونم 300 کلمه نشد :)

نوشتنقضاوتشروع
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید