سه سال است که به عنوان درمانگر اختلالات یادگیری فعالیت میکنم. در این مدت کوتاه متوجه توجه پایین خانوادهها به «بازی» کودکانشان شدم. به همین خاطر تصمیم گرفتم بخشی از تجربهام در ارتباط با تاثیر بازی در کودکان را در اینجا به اشتراک بگذارم و از این طریق از اهمیت بازی برای کودکان بگویم.
سال گذشته یکی از مراجعانم دانش آموز کلاس ششمی بود. معلم به خانوادهاش گفته بود اگر بهبودی در وضعیت دیکتهاش رخ ندهد پایه ششم را مردود خواهد شد. تصور خانواده این بود که ضعف دانش آموز در سالهای گذشته باعث میشود تا پیشرفت نکند.
تست هوش نشان میداد که از بهره هوشی متوسطی برخوردار است و از این نظر مشکلی نداشت. مشکل بیش فعالی و عدم تمرکز نیز نداشت. در تمام این مراحل و گرفتن آزمونها پسرک ما نیز همکاری نمیکرد. بالاخره بعد از بررسی، تشخیص دادم که مشکل دیکتهی دانش آموز مربوط به ضعف در حافظهی دیداری است.
تاثیر حافظهی دیداری بر دیکته بسیار زیاد است. مغز باید بتواند آنچه که با چشم دیده ثبت کند و بدون نقص به خاطر بسپرد. مشکل در حافظه دیداری باعث میشود تا دانش آموز نتواند شکل نوشتاری کلمات را درست به خاطر بسپرد. وجود حروف مختلف هم صدا مانند «ح» و «ه» و همچنین استثناعاتی مانند «خواهر» باعث میشود تا تاثیر حافظهی دیداری در دیکته فارسی بسیار بیشتر باشد. اگر کودک در مراحل رشد بازیهایی مانند «ببین و بگو» یا «راز جنگل» را انجام دهد، حافظه دیداری اش تقویت می شود.
بزرگترین مشکلم در این مورد، برقراری ارتباط با کودک بود. کودک 12 ساله میگفت بازی برای بچههاست. حاضر نبود بازیها را انجام دهد و همکاری نمیکرد. اما بدترین تصوری که داشت این بود که: «مراجعین ما کودکانی هستند که از بهره هوشی بسیار پایین برخوردارند» و این باعث شده بود تا احساس کند حضورش در مرکز درمان اختلالات یادگیری تحقیر آمیز است و با لجبازی در برابر این توهین مقاومت میکرد.
در نهایت بعد از حل مشکل ارتباط با کودک، بازیهایی را برای تقویت حافظهی دیداری کودک به والدینش آموزش دادم و قرار بر این شد تا هر روز این بازیها را انجام دهد. اما مشکل جدید تازه آغاز شد. پدر و مادر کودک حاضر به پذیرش این مسئله نبودند که بازیهایی این چنین ساده مانند: نشان دادن کارتهایی به کودک و خواستن بیان ترتیب تصاویر کارتها، میتواند در رفع مشکل املا اثر گذار باشد.
تمام جلسه برای خانواده دانش آموز شیوهی کارکرد مغز انسان را شرح دادم. اینکه در یادگیری تنها مغز نیست که درگیر میشود، بلکه کل بدن در روند یادگیری اثر گذار است. تا زمانی که کودک از نظر حرکتی در روند صحیح رشد نباشد، در یادگیری با مشکل مواجه خواهد شد. بالاخره توجیه شدند تا بازی را انجام دهند، بعد از یک ماه املاهای کودک کاملا بدون غلط شده بود.
دانش آموز دیگری در مقطع سوم ابتدایی در ریاضی خیلی ضعیف بود. تست هوش نشان میداد از بهرهی هوشی بالایی برخوردار است. اما خیلی کم بازی کرده بود. پدر و مادرش بعد از ۱۵ سال صاحب فرزند شده بودند و احتیاط زیادشان در مراقبت فرزند، به کودکشان آسیب زده بود. از نظر حرکتی بسیار محدود شده بود و اجازه خیلی از بازیها را نداشت. حتی نمیتوانست از پله سرسره بالا برود که نکند به زمین بیافتد. توپ بازی نمیکرد تا آسیب نبیند.
دانش آموز دچار خامی حرکتی شدید بود و از نظر حرکتی رشد بسیار کمی داشت. در نتیجه هوش فضایی کودک پایین بود، چرا که هوش فضایی رابطه مستقیم با حرکت داردو لازم بود تمرین هایی از جمله سینه خیز، رژه رفتن و چهار دست و پا رفتن را انجام میداد که هر روز انجام دهد.
متاسفانه این بار هم پدر و مادر کودک در برابر پذیرش اهمیت بازی کردن مقاومت کردند. توقع داشتند با دخترشان ریاضی کار کنم و تمرینها را با رفع مشکل یادگیری ریاضی بیربط میدانستند. این بار هم با شنیدن توضیحات درمورد ارتباط حرکت و هوش فضایی توانستم آنها را قانع کنم که همکاری کنند. از آنها خواستم همه حرکات را روزی نیم ساعت در خانه انجام دهد. بعد از چند جلسه مراجعه و انجام روزانه تمرینها، از نتیجهی حاصل شده شگفت زده شده بودند.
نکته در اینجاست که اگر این کودکان در مراحل رشد خود این بازی ها را انجام دهند، دیگر مشکلات اینچنینی در زندگی نخواهند داشت. مشکلات تحصیلی و اختلالات یادگیری، بخش کوچکی از تاثیر کم توجهی به بازی کودک است. زندگی انسان جنبههای زیادی دارد که بازیهای دوران کودکی میتواند در همهی آنها تاثیرات مثبتی داشته باشد، اگر توجه کافی به آن داشته باشید.