کوید 19 و انتخاب
- سال 98 که زمان شیوع کوید 19 در جهان بود و غوغا به پا کرده بود ،من هم بی نصیب نبودم راستش اول که گفته بودن فقط پیرها و بیمارها میمیرن کمی خیالم جمع شد .اما هر از چند گاهی ترس سراغم میومد و دست بردار نبود .تصمیم گرفتم بپذیرم که بالاخره مرگ هم بخشی از زندگی ام است و یک مرحله از زندگی هست .در ضمن دانشجو ترم چهارم از دوره دکتری تخصصی مشاوره بودم و خرداد یا تیر قرار بودآزمون جامع برگزار شود که به خاطر شیوع کرونا هر ماه به تاخیر می افتاد و با هر اعلام تاریخ جدید آزمون جامع شروع به برنامه ریزی برای دور کردن منابع می کردم و سعی می کردم خودم رو راضی کنم خوب بیشتر می خونم.در یکی از گروه های تلگرامی مشاوران اعلامیه ای( در خصوص همکاری در حوزه ی مشاوره به مردم در دوران کرونا ) دیدم که خواسته بود مشاورانی که تمایل به همکاری دارند در این سایت ثبت نام کنند.من که دچار اضطراب امتحان و هم اضطراب مرگ بودم ؛ با خودم یک برآورد کردم که خب آزمون جامع که یک کار شخصی هست و برای همین دنیا هست که اگر زنده بمونم خوبه ، اما اگر مُردم و نتونستم آزمون جامع بدم چی؟ خوندن برای آزمون جامع بی ثمر خواهد ماند . اما اگر در این دوران که با علم به روانشناسی بتونم به مردم سرزمینم کمک کنم ؛ احساس بهتری خواهم داشت و تحصیلاتم هم بی ثمر نبوده.بالاخره با سبک، سنگین کردن بسیار و مقابله با افکاری که می اومدن و زمزمه می کردن اگر زنده موندی و مجبور باشی آزمون جامع بدی و آماده نباشی چه می کنی؟ می افتی هاو...
تصمیم گرفتم اعلام آمادگی کنم ( برای مشاوره تلفنی دادن به مردم که نیاز به مشاوره دارن )
و احساس کردم با اینکار زندگی ام معنی بهتری پیدا می کند. بعد چند هفته که بررسی کردن، اطلاع دادن: شما صلاحیت همکاری دارید و این نرم افزار رو نصب کنید و مشاوره بدین در شیفت های مختلف هر روز مشاوره می دادم و تجربیات زیادی هم کسب کردم و به رفع اضطراب مرگ خودم هم کمک شد و حس شادمانی از موثر بودن داشتم و شاکر بودم از اینکه تونستم به مردم در زمان بحران کمک کنم.
اوایل شاید روزی 250تماس داشتم اما خسته نمی شدم. و اصلا از اینکه اون ترم مجبور شدم برای آزمون جامع مرخصی بگیرم و ترم بعد آزمون بدم(قبول هم شدم) هیچگاه پشیمان نشدم و نخواهم شد. دو سال از اون زمان می گذره و من هنوز زنده ام (: