Meteor95
Meteor95
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

-*( طعم خالص )*-

ماه‌هاست که هفته‌ای دو یا سه ظرف ۱۰لیتری شیر فلّه‌ی محلی می‌خرم. حالا به این‌که ازش ماست، بستنی، پنیر و کفیر و چیزهای دیگه درست می‌کنم، یا می‌فروشم، کاری نداریم. به هرحال همیشه شیر تازه توی یخچال داریم.

معمولا یا صبحانه با چای مخلوط می‌کنم. یا کاپوچینو درست می‌کنم، و مصارف مشابه. تازگی وقتی صبح‌ها کمی ازحد معمول قهوه‌ی غلیظ‌تر (یا بیشتر) می‌خوردم. سوخت و ساز بدنم بالا می‌رفت و تا قبل از رسیدن به سفره‌ی ناهار قندم می‌افتاد و دست‌و پام به لرزه می‌افتاد.

به‌ناچار!!! تا قبل از ظهر یک چیزی می‌خوردم. و چیزی. دم‌دست تر از شیر سرد ساده نداشتم.

تازه فهمیدم که مدت‌هاست چه کلاه گشادی سرم رفته‌. چیزی به این خوش‌طعمی، و لذیذی، همیشه دم‌دستم بوده. ولی من همیشه به چشم کمکی، و چاشنی، و ماده‌ی خام، و خنک‌کننده، و چیزهای دیگه نگاهش کردم. در نتیجه از طعم خالص خودش غافل موندم و محروم شدم.

مثل خیلی چیزهای دیگه توی زندگی‌مون.

از نمونه‌های کاملا مشابه مثل چای خالص(بدون افزودنی) گرفته، تا صدها نمونه‌ی استعاری و تمثیلی دیگه.


اصلی‌ها رو فراموش کردیم. چسبیدیم به ناخالصی‌ها. گاهی هم سس جای غذامون رو گرفته.

مضر و بی‌خاصیت.

اصول زندگیزندگی سالم
برنامه‌نویس فسیل شده. دایناسور وبلاک‌نویسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید