بر اساس گفته ی افلاطون یعنی انسان افلاطونی ، ما در این جهان با انسانی روبه رو هستیم که از سه معقوله 1- عقل 2- اراده 3- شهوت ساخته شده است .
در یک جامعه افلاطونی متشکل از تعداد زیادی انسان ، طبقه حاکم بر جامعه ،عقل است که بوسیله ی اراده یعنی همان طبقه پاسدار ،بر طبقه ی شهوت یا همان مردم عادی و رعیت حکومت و فرمانروایی میکنند.
از این گزاره این گونه نتیجه حاصل می شود که برای دگرگون شدن یک جامعه میبایست در طول زمان و به مرور طبقه حاکم یا فرمانروا که همان عقل است و وظیفه حکومت را بر عهده داشته، اکنون به سمت شهوت پرستی رفته باشد و مردم یا همان طبقه شهوت، از شهوت پرستی دست بردارند و به انسانی عاقل تبدیل شوند و به عبارتی دیگر جای عقل و شهوت برعکس شده باشد. لذا فقط در این صورت است که طبقه مردم می توانند بوسیله طبقه پاسدار (اراده ) ،بر حاکمان قبلی حکمرانی کنند.