گشایش نامه:
ز تو دارم حسن این گونه خواهش
نده ما را تو با طرحت نوازش
ندارد قلب ما دیگر تحمل
به ما سکته نده با این گشایش
نباید من چرا آرام گیرم؟
ز بی پولی چرا هی وام گیرم؟
گشایش کن بده یک بشکه ی نفت
که تا از آن همیشه کام گیرم
نوازش در نوازش در نوازش
به این کار تو باید کرد کُرنش
و حالا هم ز روی مهر کردی
گشایش در گشایش در گشایش
چهل سال است دائم از چپ و راست
نوازش می شویم و باز هستیم
و با انواع و اقسام وسایل
گشایش می شویم و باز هستیم!
حافظ و گشایش:
"دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر"
کای هم وطن بیا که گشایش کنم تو را
####
"دولت در آن سرا و گشایش در آن در است"
این کار هم ز سوی حسن لطف دیگر است
"از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد"
چون خم ابروی حسن منبع هر گشایش است
????????
????????
????????