خواهر در لغت به معنای دختر مادر و پدر شما می باشد (به جز خودتان)؛ اما امروزه بیشتر با چنین عباراتی توصیف می شود: موجودی موذی و رو مخ، دشمن قسم خورده، مزاحم همیشگی، و... . این موجودات به طرز عجیبی در بین تک فرزند ها و خانواده های بدون خواهر محبوب هستند. در برخی موارد حتی دیده شده که افرادی دوستان خود را برای نشان دادن محبت و صمیمیت بیشتر خواهر صدا می کردند! با این وجود در بین خواهران تنفر خاصی وجود دارد؛ تنفری که با چاشنی عشق خواهرانه آمیخته شده است.
اگر خواهر داشته باشید می دانید که کرم ریزی های این بشر روی شما می تواند شما را از عرش به فرش بکشاند و تمام زحمات شما را با یک حرکت نیست و نابود کند. گاهی حتی با کلمه ای می تواند شما را به این باور برسانند که کاری که کردید کاملا بی معنی و مسخره است. خواهر ها به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند. خواهر های بزرگتر و خواهر های کوچکتر. اگر خواهر شما از نوع اول باشد باید بگویم که یک بدبخت هستید و اگر خواهر شما از نوع دوم باشد بدبخت تر هستید و اگر هم مثل من بچه ی وسط باشید که دیگه خداوند به شما صبر دهد که از دو طرف بدبختید!
در این سری پست های بشدت علمی(!) به جریانات میان خواهری، راههای مقابله و علت های بوجود آمدن آنها می پردازیم.
نوع اول:
در ابتدا مثال زیر توجه کنید:
جریان اول:
(+ خواهر / -من)
+میا (البته منو اینجوری صدا نمی کنن)
-هان؟
+نظرت چیه امشب همه با هم بشینم فیلم ببینیم؟
-خوبه ببینیم
+می خوایم با فیلم کلی خوش مزهجات هم بخوریم؟
-خیلی هم خوب!
+خب نظرت چیه بریم باهم تو کیک درست کنی؟(!)
-من درس دارم ( گاهی درس نجات بخش واقعی است)
+پس چرا توی لپتاپی؟
-دارم درس می خونم توی لپتاپ خب!
+عجب توی ویرگول درس می خونن!
-اصلا ندارم درس می خونم به تو چه؟! نمی خوام کیک درست کنم مگه زوره؟!
+من دارم ازت می پرسم که میشه درست کنی یا نه مجبورت که نکردم!
-نه نمی خوام درست کنم برو پی کارت
با نگاهی مظلومانه:
+یادته اون شب تو هوس فلان کرده بودی و من به بابا گفتم برات بگیره؟
-خودمم می تونستم بگم خوب ولی تو گوشی رو بهم ندادی!
+آره ولی می تونستم به بابا بگم بهمان رو بخره که تو دوست نداری!
-خوب منم می تونستم گوشی رو به زور ازت بگیرم!
+ولی بعدش بابا برات نمی گرفت!
-می گرفت چرا چرت میگی؟!
+چون من بهش می گفتم نگیره
-خب منم بهش می گفتم بگیره
+بعد بخاطر دعوامون نمی گرفت
-خب حالا که نه ما دعوا کردیم نه فلان رو بابا نگرفت!
+و چرا؟
-چرا نداره
+چرا نداره چون من نذاشتم این جوری بشه!
-حالا انگار چی کار کرده
+یعنی درست نمی کنی؟!
-نع؛ گفتم که
+باشه بعد موقعی هم که که از من کاری خواستی من برات انجام نمیدم!
-نه که تا الان چقدر انجام دادی!
+واقعا که! خیلی پر رویی توی شب تولد دوست فلانی من رفتم و کیک رو از مامانش گرفتم! تازه اون روز هم توی پارک من بطری آب رو به مامان دادم ولی تو باید می دادیش! تازه من گذاشتم از جزوه ی شیمی م استفاده کنی! یادته اون روز کتاب مبتکرانم رو دادم بهت؟ کی بهت کمک می کرد مسائل ریاضی ای که نمیتونستی رو حل کنی؟!
(در آن لحظه ذهن من: -میشه بهم بگی این از کدوم فرمول حل میشه؟! +نع کار دارم / -میشه بگی این مسئله چرا جوابم اشتباهه؟! +مگه من معلمتم؟! و...)
-تو واقعا خیلی توی مسائل ریاضی کمکم کردی!
+نکردم؟!
-نع
+باشه درست نکن اصلا!
خواهر بزرگ آرام و مظلومانه به سمت در خروجی می رود. اما در کمال تعجب:
-باشه درست میکنم!
+واقعا؟!
-آره
در این مواقع خواهر بزرگتر با تحریک احساسات شما به شما می قبولاند که با انجام آن کاری که او می گوید به خودتان لطف می کنید و یا دارید لطف هایی که او قبلا کرده را با کاری کوچک جبران می کنید. گاهی هم از شیوه ای به شما می قبولاند که انجام ندادن آن کار از شما شیادی خودخواه می سازد. این موارد معمولا و بر خلاف انتظار و رفتارهای همیشگی خواهر، با خواهش و درخواست های مودبانه آغاز می شود!
راه کار:
بی رحم باشید و با بی رحمی از کنار آن مسئله بگذرید. در احساسات خود ضعف نشان ندهید و نگذارید که از احساسات شما علیه خودتان استفاده کند. البته باید بگویم که اکثر شما موفق نمی شوید این راه کار را اجرا کنید ولی راه دیگری برای مقابله وجود ندارد.
توجه: سعی نکنید از این روش راضی کردن بر علیه خواهر بزرگترتان استفاده کنید چراکه موفق نمی شوید.
........................................................................................................................................
پستی جالب:
پ.ن: این پستو قبلا منتشر کرده بودم ولی حذفش کردم الان دوباره منتشرش کردم که ادامه ش بدم. بنظرتون ادامهش بدم؟ ?