آنا·۲۰ روز پیشچشمانتآرام و خیره نشسته ای و چشمانت مرا میبرد به خردسالی ات مرا نمی بینی که کنارت نشسته و بی وقفه می بوسمت و چشمانت که برق می زند صدها پروانه بال…
♡نوشتن نوعی دوست داشتن است.♡·۲۵ روز پیشداداش های تنبل...😉♥️🩶بنام خداسلام به تک تک دوستان خوب ویرگولیخودمممم...حال و احوالتون چطوره؟بله میدونم که حال تون خوبه...خب خداروشکر که خوب هستید..بله منم شا…
مریم جعفری(تفرشی)·۲ ماه پیشمن نمی دانستم معنیِ «هرگز» را، تو چرا بازنگشتی دیگر؟چهل روز است که رفتهای، به کجا؟! نمیدانم! و همین ندانستن است که درد دارد. در این بیست سال و نه ماه و نه روز تا به حال این همه روز از هم دو…
مریم جعفری(تفرشی)·۳ ماه پیشآنا و قدرت جادوییاش!The life I knew is over زندگیای که میشناختم به پايان آمد. به جایی رفتی که نمیتوانم پيدايت کنم!
مریم جعفری(تفرشی)·۴ ماه پیشبیهمنفس!و من برای همیشه در آرزوی پیر شدمان با هم میمانم. در رویایم ما دو خواهر معمولی هستیم، با هم پیر میشویم، کنار هم میمانیم و اگر قرار است دا…