بهار·۱ ماه پیشهم اتاقی...صدای باد می آمد و از پنجره هو هو میکرد و پرده تکان می خورد ماهی داخل تنگ کنار پنجره بازی می کرد...مهشید روی تخت آرام خواب بود ...که نا گهان…
بهار نارنج·۲ ماه پیشزن زندگی آزادی/ جنازه مادر شاه ایرانسران جریان زن، زندگی، آزادی یکیشون پهلویها هستن که مادر مرحومشونم تدفین نکردند
علیرضا نوروزیان قالی باف·۳ ماه پیشمهمان ناخواندهدر حال تماشای فیلم بودم که یک دفعه صدای در را شنیدم و به سمت ایفون رفتم و در را باز کردم، خواهرم به خانه ی ما آمده بود، در بقلش بچه اش....
صادق ستودهنیا·۵ ماه پیشعشقِ عریانحاشیهای کوتاه، بر یک فیلم کوتاه. فیلمی از عشقِ عریانِ کودکانه، از عشقِ خواهر و برادر، از آغوشی امن...