Miya
Miya
خواندن ۱۱ دقیقه·۱ سال پیش

ذره نوشته‌

-نوشتن این متن از اواسط فروردین شروع شده



باب اسفنجی: پاتریک چرا داشتی خودتو غرق می‌کردی؟
پاتریک: باب افسنجی، نمیشه که همیشه همون خنگ بازیای همیشگی رو در بیارم که، گاهی هم باید خلاقیت جدید به خرج بدم.
-

● پاتریک از نظر تکاملی خیلی به طناب داران نزدیکه.

● ترکیب بستنی، نوشابه، چت و کمپبل چیز عجیبی میشه.

● کم‌کم حس می‌کنم تمام آدمای جامعه خیلی وقته روانی شدن.

● هر آدمی که از کلمات قلمبه سلمبه استفاده می‌کنه لزوما معنی اونا رو نمی‌دونه.

● تکامل‌ خرافه نیست حتی اگه یه اسکل بیست و یک پست در ردش بنویسه و پستاش خیلی علمی بنظر بیان.

● دوتا راه برای نابود کردن روح یه نفر هست. یک، هر کاری که می‌کنه فارغ از اینکه اون کار چیه، سرزنشش کنید. دو، هر کاری که می‌کنه فارغ از اینکه اون کار چیه، تشویقش کنید.

● شده حس کنی طرز فکر یکی خیلی خیلی بهت شبیهه؟ منظورم علایق و سلایق و ظاهر و... نیست. صرفا نحوه تحلیل اتفاقات. همچین حسی نسبت به لیزارد دارم. یه جورایی ترسناکه

● بخشیدن و بخشیده شدن هر دو از تو یه بدبخت می‌سازن.

● "من پنیرم" بدترین اسم برای اون کتاب محشره.

● زیر سوال بردن قدرت تحلیل مردم توی یه کشوری که بهش میگن "جمهوری".

● جدیدا حرفامو هیچ کس نمیفهمه.

● يکی از فرضات قوی برای منشا ویروسا اینه که یه DNA/RNA بوده که از سلولی که توش بوده فرار کرده و الان داره به همون نوع از سلولا آسیب میزنه و ازشون انتقام می‌گیره.

● فرضیه‌ی انتخاب جنسی "پسران جذاب" خیلی خنده‌ داره.

شانه‌دارا خیلی خوشگلن.

● انسانیت واقعا واژه‌ی مسخره‌ایه.

● هر کس ندیده، بره یه دور "hunger games" رو ببینه.

● فیلم On the Basis of Sex یه نکته‌ی قشنگ و تا حد زیادی درست داره، میگه اگه به عنوان یک زن دنبال حقوق برابر زن و مردی به جای اینکه حقوق خودتو مطالبه کنی به قوانین تبعیضی علیه مردا اعتراض داشته باش. چون تا وقتی دنبال حقوق زن و فمنیسم باشی اکثرا تحویلت نمی‌گیرن.

● وقتی تمام حق و حقوقتو ازت سلب می‌کنن و بعد یکی پیدا میشه که یکی از هزاران حقوق سلب شده رو بهت برمی‌گردونه، بهت لطف کرده؟

● عیبی نداره، خوب میشیم.

● پریود احمقانه‌ترین بخش تکامله.

● بهترین راه ثبت خاطره گرفتن ویسه نه عکس و فیلم.

● "و من با او کامل می‌شدم و از این نقص وجودی متنفر بودم. ولی کاش تنفر کافی بود."

● "خواب ها ترسناکن. میدونی شبیه وقتیه که به مسکن یا به قول اون دوست عزیزمون به قرص ضد حساسیت، حساسیت داشته باشیه. خیلی از ادما مثل خوابن؛ مثل قرص ضد حساسیتی که بهش حساسیت داری و نمیدونی... یا بذار اینطوری بگم که درسته تو یه سری شرایط خیلی کمکت میکنن ولی موندن باهاشون اشتباه ترین کار عمرت میشه."

برای اینکه از یه مدل موفق و معروف به یه سوپ انسانی تبدیل بشی فقط کافیه زیادی مهربون باشی.

● "هر صفت تکاملی چرت و پرتی که نه تنها فایده نداره بعضی وقتا ضرر هم داره ولی تکامل پیدا کرده بخاطر انتخاب جنسی بوده" جالبه که بین آدما هم این حرف صدق می‌کنه.

● هیچ تحقیقی در زمینه علوم تجربی صد در صد درست نیست فقط احتمال غلط بودنش خیلی کمه.

● دوم شدن خیلی دردناکتر از سوم شدنه.

● می‌دونم باید، ولی واقعا حس درس خوندن نیست.

● مرگ همون قدری که شیرین به نظر میاد ترسناکه.

● متنفرم از اونایی که بعد از این همه مدت هنوز تنها دغدغه‌شون بقا و تولید مثله. بخش احمقانه‌ش اینه که فقط همین آدما نسل بعدو می‌سازن. کلا بنظرم از اول هدف جاندارا بقا و انتقال ژن نبوده ولی فقط همونایی که هدفشون این بوده تونستن زنده بمونن و هدفشونو انتقال بدن.

● "کاروفیت‌ها نزدیکی بیشتری به گیاهان دارن نسبت به کلروفیت‌ها". اگه اینو یه بار دیگه جا به جا بگم خودکشی میکنم.

● دلم می‌خواد باهاش حرف بزنم، واقعا میگم. ولی الان اعصاب حرف زدن باهاشو ندارم.

● تا حالا هیچ وقت قبل از شکست خوردن این همه احساس شکست نکرده بودم.

● "I'm alive" She screamed in the grave.

● با تمام وجودم از سیستماتیک گیاهی متنفرم.

● "اول نُه ماه توی آبیم. بعدش تو هوا زندگی می‌کنیم. در نهایت میریم تو خاک. خب تابلوعه بعدش آتیش!"

● امروز از مدرسه زنگ زدن که چرا برای امتحان نیومده.

● خیلی خوابم میاد. امروز چرا تموم نمیشه؟ انگار سه روز گذشته ولی تازه ساعت یکه بعد از ظهره.

● بعضی از آدما ارزش بحث کردن ندارن. بعضیای دیگه‌ هم ارزشی غیر از بحث کردن ندارن.

● حال ندارم جوابشو بدم. بنظرم یه احمقه. البته برای اینکه بدون اینکه حتی بشناسمش بهش میگم احمق احساس عذاب وجدان دارم.

● هر وقت گربه می‌بینم یادت میوفتم. (زیاد گربه می‌بینم)

● دلم می‌خواد همین الان بمیرم.

● بدت میاد یا متنفری؟ خیلی فرق دارن. گفتم بدم میاد ولی متنفرم.

● سه باز از سه تا منبع مختلف خوندمش ولی همچنان نمی‌فهممش. جالبه که چیز ساده‌ای هم هست.

● ولی واقعا مسئول هر بلایی که سرمون میاد خودمون نیستیم.

● خوب بود. واقعا خوب بود.

● عقرب، قشنگه. دوسش دارم.

● یکی از هزارتا خوبی ارتباط مجازی اینه که آدما نمی‌تونن بزنن زیر حرفشون. چون اون پیام ثبت شده.

● کاش می‌شد استراحت کرد یکم.

● باید دیروز بهش پیام می‌دادم. یادم رفت.

● یه جورایی خوشحالم.

● روانشناسی معکوس، نه، کلا روانشناسی، از کریپی‌ترین کشفای بشره.

● "تو توی روابطت اون آدمه‌ای که از ترس مرگ خودکشی میکنه"

● یازده‌ تا "نیم". از عدد یازده متنفرم. امیدوارم بتونم تغییرش بدم.

● کتاب دینی میگه "ناراحتی دشمنان از عمل ما یا خوشحالی و شادی آنان از رفتار ما، می‌تواند یکی از معیارهای درستی و نادرستی عملکرد ما باشد" یعنی اینکه یکی رو به عنوان دشمن نام گذاری کن و تمام تلاشتو بکن که هر جور شده ناراحتش کنی بعدش دیگه دمت گرم واقعا.

hhttps://soundcloud.com/twinkliest/alec-benjamin-pretending

● نظرم اینه که مردای متاهل که با دیدن موهای دخترا توی خیابون ازدواجشون سست میشه و مردای مجرد که با دیدنشون نیاز جنسی بهشون فشار میاره از چشمبند استفاده کنن. تازه اونجوری وقتی درصدی از جامعه مجبور باشن مثل نابیناها رفتار کنن بیشتر به این قشر توجه میشه؛ یه تیر و دو نشون. هوم؟

● "همه مثل تو فکر نمی‌کنن. سلیقه‌ها متفاوته" هیچ وقت درکش نکردم.

● تو باید برنامه‌تو با همه هماهنگ کنی و در نهایت همونایی که این برنامه هماهنگو ریختن گند می‌زنن بهش.

● حدود سه ماه پیش (شایدم بیشتر (شایدم کمتر)) به ویرگول گفتم ایمیلی ازش دریافت نمی‌کنم نه برای نوتیف نه برای تغییر رمز و این چرت و پرتا. بهم گفتن مشکل "به زودی" حل می‌شه. هنوز منتظرم ببینم به زودی کِیه.

● حسش نیست.


He took her heart
Into his hands
Turned into ashes
Slipped through his fingers
It tore him apart
But he couldn't stand
Watching the magic
Turn into cinders
-Alec Benjamin - Last Of Her Kind


● تا روز پیش اصلا نمی‌دونستم، اعدامی در کاره و دلم می‌خواد برگردم به همون موقع. حقیقتا خیلی ناراحت شدم.

● چی می‌خواستم بگم؟ اه تا اومدم اینو باز کنم با هزار تا باگ ویرگول یادم رفت.

● چندین نفر راجع به اعدام پست نوشتن، پستای پاتریک، آیدا، آیرین و Moh Fa حذف شده و پست کوکو رفته تو بخش منتخبا. چقدر خنده‌داره واقعا. (حدود یه ماه بعد از نوشتن این جمله: هنوز ویرگول جواب کامنتمو راجع به این مسئله رو نداده)

● فردا امتحان زیست داریم. من هی می‌خونم هی فحش میدم. آخه لعنتیا، دولاد؟؟؟؟؟؟؟ اینا رو از کجاشون در میارن؟چی میشه اگه از همون کلمات علمی و درستش استفاده کنن؟ استقلال سیاسی کشور از بین میره؟

● فصل 5 زیست بنظر من فصل مسخره و دوست نداشتنی‌ایه و فقط یه نمره داره واقعا نمی‌صرفه آدم بخونتش پس نمی‌خونمش

● بدون هیچ سانسوری، ریدم به ایران و تک تک ارگان‌های دولتی، نیمه دولتی، غیر دولتی، زیر زمینی، فرادولتی، فرو دولتی(!) و هر کوفت دیگه‌ای.

● "if you'r seeing this, then I want you to know that I needed you so much and the way you acted... gosh, I rather you weren't there at all. so I just stoped needing you since."

● توی چند روز گذشته به لول جدیدی از جنون رسیدم.

● "من زودتر خسته می‌شوم از رخت‌خواب یا او از من؟ نمی‌دانم. شاید مرگ از هر دوی‌مان."

● "ما با عدالت سر و کار نداریم. با قانون سر و کار داریم."

● "بنظرم خودکشی رو با خودتخریبی اشتباه گرفتی. تقریبا هیچکس خودکشی نمی‌کنه ولی تقریبا همه‌مون دست به خودتخریبی می‌زنیم."

● امتحان عربی اونقدر فشار آورده بهم که دلم می‌خواد بمیرم ولی امتحان عربی ندم.

● عربیم پاس میشم.

● حس نابودی داره که کسی که چهار ساله باهاش صمیمی‌ای توی روز آخر بهت بگه که "خیلی تغییر کردی و این تغییر، تغییر خوبی نیست."

● تابستونم رسما شروع شده. حس پوچی خاصی دارم.



● ـ"the end of the F*cking world" خیلی قشنگ بود.

● هنوزم معتقدم نباید هرگز متولد می‌شدم.

● "من خیال پرداز نیستم؛ فقط افکارم برای این دنیای خیالی زیادی واقعیه."

● از همه‌شون متنفرم. ازت متنفرم، گفتی نمیری.

● همه سلایق قابل احترامن ولی عقاید نه.

● "pardon me but you really hurt my feelings"

● how is it like to hurt your self?

● for a mument I tought we were friends, but I've never known who's "we"


Today I am wearing lacy black underwear
For the sole purpose of knowing I am wearing them.
And underneath that?
I am absolutely naked.
And I’ve got skin. Miles and miles of skin;
I’ve got skin to cover all my thoughts
like saran wrap that you can see through
to what leftovers are inside from the night before.
And despite what you might think, my skin is not rough; nor is it bullet proof.
My skin is soft, and smooth, and easily scarred.
But that doesn’t matter, right?
You don’t care about how soft my skin is.
You just want to hear about what my fingers do in the dark.
But what if all they do is crack open windows?
So I can see lightening through the clouds.
What if all they crave is a jungle gym to climb for a taste of fresher air?
What if all they reach for is a notebook or a hand to hold?
But that’s not the story you want.
You are licking your lips and baring your teeth.
Just once I would like to be the direction someone else is going.
I don’t need to be the water in the well.
I don’t need to be the well.
But I’d like to not be the ground anymore.
I’d like to not be the thing people dig their hands in anymore.
Some girls know all the lyrics to each other’s songs.
They find harmonies in their laughter.
Their linked elbows echo in tune.
What if I can’t hum on key?
What if my melodies are the ones nobody hears?
Some people can recognize a tree,
A front yard, and know they’ve made it home.
How many circles can I walk in before I give up looking?
How long before I’m lost for good.
It must be possible to swim in the ocean of the one you love without drowning.
It must be possible to swim without becoming water yourself.
But I keep swallowing what I thought was air.
I keep finding stones tied to my feet.
-Honestly Ryan, f*ck you.

● یکی از مشکلات تماس تصویری اینه که خودتو میبینی حین تماس.

● خودکشی به دلیل داره یا فقط مجموعه‌ای از دلیلایی که کسی دلیل حسابشون نمی‌کنه؟

● امشب نمی‌خواستم بیدار باشی. نیاز داشتم بیدار باشی. اینجا لازمه به خودم یاد آوری کنم که ساعت سه صبحه.



● توعم زل می‌زنی به صفحه چت و به چیزایی که باید بگی و نمی‌گی فکر می‌کنی؟

● به معنای واقعی کلمه از زندگی کردن متنفرم. چرا باید بخاطر اشتباه یکی دیگه از یه چیزی محروم بشی؟

● اینی که آدم برای هر چیز کوچیکی مجبوره بجنگه آزار دهنده‌ست.

● ساعت 2:59 دیقه‌ست و من واقعا تنها کاری که می‌خوام و می‌تونم بکنم گریه‌ست.

● اگه تعداد زیادی آدم دور برت باشن که بتونی توی شرایط سخت بهشون تکیه کنی کلا یه نتیجه داره و اونم اینه که در نهایت وقتی توی "شرایط سخت" قرار می‌گیری می‌بینی تنهای تنهایی و حتی یه نفرم نیست که بتونی باهاش حرف بزنی.

● ساعت نُهِ صبحه و من می‌تونم برم بخوابم ولی این کارو نمی‌کنم.

● یه ف**ینگ 29.

● می‎‌خوام بدونی سعی کردم؛ واقعا کردم ولی نشد.

● این یه بار بیا بگیم مشکل از من نیست. از تمام آدما به جز منه.

● حقیقتا از همه چی متنفرم. بدون هیچ استثنایی.

● if it all goes to an end why we bother starting?

● زندگی چیز جالبی نیست.

● خودم آدم خاص حساب میشم؟

● "از تک تک اجزای این چهره متنفرم؛پیشونی بلند،دماغ استخونی و صورت کشیده.همه‌ش شبیه اون لعنتیه.ولی من عهدم رو شکستم،حالا دارم به آینه نگاه میکنم.نه،این من نیستم شاید پسر عموم هست یا شاید هم یه غریبه،هر کی هست من نیستم."

● امشب می‌خوابم، قول میدم.


I'm bleeding
from everywhere
down with period,
top with brain
top bleeds toughts,
the bottem pain
I'm drowning,
in the order to stay
in the world that
nobody's there

smoking(!) kills
smoking(!) kills

-اوایل تیر

... in that moment I decided, to do nothing about everything
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید