محمد جواد تقیپور
محمد جواد تقیپور
خواندن ۲ دقیقه·۷ ماه پیش

احساسات متناقض!

آدمی پر است از احساسات متناقض که در هر انتخاب و هر لحظه گریبان گیرش می‌شوند! اصلاً نمی‌شود از آن‌ها فرار کرد. بحث اصلاً انتخاب بین رفتن یا ماندن، بودن یا نبودن یا رسیدن و از دست دادن نیست! کودکان تمام دوگانگی‌هایشان بین خواستن و نخواستن خلاصه می‌شود. اینکه آن اسباب‌بازی را می‌خواهند و آن دارو را نه! اما وقتی انسان به سنش اضافه می‌شود، هر انتخابش را اگر بخواهد خوب بسنجد در یک تناقض و چندگانگی به سر می‌برد! وقتی خیلی چیزها را درک و تجربه کند، این دانستن و فهمیدن آدم را در حین زندگی گیر می‌اندازد. آدم از یک سنی به بعد، کودکیست که پیچیده‌تر شده و بیش از گذشته از جزئیات آگاه است! آدم نمی‌تواند وقتی غمگین می‌شود، غصه‌اش را بردارد و برودبه اتاقش و درون لاک خودش فرو رود تا کسی بیاید و او را به بهانه غذا بیرون بکشد. نمی‌تواند وقتی زندگی‌اش به هزار تکه نامساوی تقسیم شده است، سرش را روی پاهای مادرش بگذارد و مانند بسیاری کودکانی که وقتی از مدرسه به خانه می‌رسند همه چیز را با جزئیات تعریف می‌کنند، تمام غصه‌هایش را شماره کند و نگران قضاوت و نگرانی او نباشد! اصلاً بحث کوتاهی زمان یا فاصله میان آدم با خانواده‌اش نیست! نمی‌تواند، چون مسئول همه چیز خود اوست و باید در هر لحظه زندگی به هزاران موضوع همزمان برسد و با هزاران احساساتت درگیر شود! او در این تناقضات و چندگانگی غوطه می‌خورد؛ تناقض بین دوست داشتن و نگران نکردن، بین غمگین بودن و سرکار رفتن، دوست داشتن و نرسیدن، خواستن و نتوانستن! آدمی نه می‌تواند از احساساتش فرار کند، نه می‌تواند زندگی را متوقف کند تا به خود برسد. از سنی به بعد هیچ چیز متوقف نمی‌شود برای بهتر بودن! بهتری اصلاً وجود ندارد، بارها می‌شود که تو روز را با آسودگی از خواب بیدار می‌شوی و شب را با گریه‌های مکرر تا پاسی از شب بیدار خواهی بود. جهان آدم به یک پیچیدگی و درهم تنیدگی می‌رسد که بهتر بودن را در متعادل نگه‌داشتن بین ساحت‌های مختلف زندگی می‌تواند بیابد.
هرچند آدم امروز برای تعادل باید تلاش بیشتری کند چراکه در جهانی که همه چیز در دو طیف سیاه و سفید دیده می‌شود؛ یا شما عالی هستید و پرطرفدار یا هیچی نیستید و هیچ نخواهید شد! تعادل یعنی دیدن تضادهای فردی و پذیرفتن آن بخشی از وجود که سیاه است. در جهانی که معمولی بودن یک جرم است و جهان در توهم دیده شدن و همه چیز دانی، زندگی به عنوان انسانی که نمی‌خواهد در منجلاب دروغ‌ها گیر کند و زندگی را واقعی بخواهد سخت است.‌ گاهی باید به یاد آورد که زندگی واقعی ارزشش بیش از اسباب‌بازی‌هایست که برای ما ساخته‌اند، باید به افتخار معمولی بودن و تک تک قدم‌هایی که جایشان در زندگی می‌ماند و کسی هم شاید نفهمد، کلاه از سر برداشت.

زیستنآدمانتخابمحمدجواد تقیپور
نویسنده، علاقه مند به سینما با رویای بسیار کانال تلگرام: https://t.me/vahmsabz
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید